ابعاد و گستردگی فجایع انسانی و محیط زیستی منتج از سوء مدیریت و غارت ایران در ۳۷سال گذشته توسط فاشیست های اسلامیست "اصلاح طلب" و غیره به آن حدی است که تکان دهنده ترین فجایع هم عادی شده است.
اینکه در ایران ثروتمند "سیستان و بلوچستان بیشترین کودکان مبتلا به سوء تغذیه کشور را دارد" و همزمان آقازاده های فاشیست ها از سهم ثروت ملی همان کودکان گرسنه با لامبورگینی و پورشه هایشان ويراژ میدهند دیگر عادی شده.
هادی خرسندی در شعر "کلیۀ فروشی" خوب جان کلام را بیان کرده:
کلیه ای دارم فروشی، رهبرا
ابتیاعش کن، مرخّص کن مرا
کلیه ای دارم جوان و تازه سال
میفروشم شادمان و خوش به حال
قیمتش یک ماه اجاره خانه ام
یا سه ماهی پول آب و دانه ام
قیمتش چند اسکناس ساده است
که دم جاروی تان افتاده است
قیمتش یک لنگه نعلین شما
ده گرم تریاک آقا مجتبی
قیمتش یک پاچۀ پیژامه ات
نیم متر ابریشم عمامه ات
جان رهبر کلیه ای دارم درشت
حظ کنی وقتی بگیری توی مشت
کرده ام بهر فروشش کارها
آگهی بنوشته بر دیوارها
کرده ام توی مطب ها التماس
تا که بفروشم شوم از غم خلاص
لیک میگویند فعلاً بی شتاب
کلیه بسیارست در نوبت بخواب
رهبرا ما نسل کلیه در کفیم
مارکت اشباعست و ما توی صفیم
پس شما با آنهمه پول و پله
بنده را دریاب در این مرحله
زانهمه پولی که بفرستی دمشق
تا کنی از قتل عام خلق عشق
زانهمه پولی که بفرستی برون
با هواپیما و ناو و کامیون
زانهمه خرجی که داخل میکنی
خرج اوباش و اراذل میکنی
قطره ای از آنچه رویترکرده فاش
خرج کرده صاحب این کلیه باش
تا که داری اینهمه میلیارد را
در کف ات چاقو بگیر و کارد را
رهبرا پهلوی مخلص پاره کن
درد یک بچه محصّل چاره کن
کلیه ام بردار تا گردی قوی
تقویت گردی ز حیث کلیوی
بعد ازین مرد ثلاث الکلیه باش
بر مریدان خودت بهتر بشاش
دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.
"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"
تبریک
اندر هادی، ابزار کردن سهراب را:
مرد بقال از من پرسید:
خربزه میخواهی؟
من گفتم:
نه بابا هندونه میخواهم تا ببرم مسجد شاه.
گفت به شرط چاقو؟
گفتمش خیر، ولی شرط نماز!
مرد بقال به من گفت
سپوری هم بود
که به یک پوسته ی خربزه میکرد نماز
من به او گفتم حالا تو هم انگار
وقت گیر آوردی
شعر سهراب سپهری به من ابراز کنی!
بعد گفتم که نه اصلاَ بهر خربزه بود
انقلابی که به ما کرد امام
خود او نیز بگفت.
در گوادالوپ هم صحبتی از خربزه نیست.
من نمازم را وقتی میخوانم
که حواس و چشمم
روی آگاهی فصل
روی هشیاری سبز
روی حجم کروی
روی هندونه ی گردم باشد.
مرد بقال به من گفت
بزنه به کمرت!
مزدوران نفوذی در هر محفلی یک جور حرف می زنند چون از شگرد زیرگوشی استفاده می کنند کسی به تناقضات پی نمی برد. باید آنان را وادار کرد تا موضع گیری علنی کنند که تناقض گفته هایشان آشکار شود
زیرگوشی و در پستو حرف زدن یکی از شگردهای وزارت اطلاعات هست