
در این قسمت به معرفی هشتاد و دومین کارپردازان انگلیس در ایران یعنی دست اندرکاران روزنامه شرق می پردازیم
روزنامه شرق با پیش زمینهای از فعالیت روزنامه نگاران اصلاح طلب در دهه هفتاد و انتشار نزدیک به دو سال به ضمیمه روزنامه همشهری و به سردبیری محمد قوچانی منتشر گردید. اولین شماره روزنامهٔ «شرق» در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۸۲ با مدیرمسوولی مهدی رحمانیان منتشر شد. تحریریهٔ این روزنامه، تحریریهٔ سابق یکی از ضمیمههای روزنامه همشهری با نام «همشهری جهان» (همشهری دوم) بودند که با روی کار آمدن دومین دورهٔ شورای شهر تهران و انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار و تغییراتی که در مدیریت روزنامهٔ همشهری بوجود آمد مجبور به استعفا شدند
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B4%D8%B1%D9%82
پیش از این، محمد حسینی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، به خبرگزاری فارس گفته بود که با مقامات قضایی برای توقیف روزنامه شرق مذاکره کرده است. آقای حسینی گفته این روزنامه مروج فرهنگ غرب است و باید تکلیفش یکسره شود
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/09/120926_l45_shargh_cartoon.shtml
مشخصات روزنامه شرق
دوره انتشار: روزنامه - موضوع: فرهنگي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي، ورزشي صبح ايران - زبان: فارسي -
صاحب امتياز و مدير مسئول: مهدي رحمانيان - محل انتشار: تهران
http://www.magiran.com/maginfo.asp?mgID=2387
نقدی: روزنامه شرق نوکر انگلیس است؛ دولت چرا مجوز داده؟
رییس سازمان بسیج مستضعفین در واکنش به درج کاریکاتوری در روزنامه شرق گفت:وقتی صدام نیست تا خطر بسیج را در قبال امریکا و انگلیس مهار کند باید کسی جای صدام را پر کند و چه کسی بهتر از جیرهبگیران نسل اندر نسل انگلیس. به گزارش خبرگزاری فارس، محمدرضا نقدی، رییس سازمان بسیج مستضعفین افزود: از روزنامههای وابسته به باندهای قدرت و ثروت و اسلاف سران غارتگر بیت المال چه انتظاری دارید. کسانی که از روز اول سرسپرده سفارت روباه پیر انگلیس بودهاند طبیعی است که از تعطیلی سفارت ارباب، عصبانی و خشمگین باشند. کاملا طبیعی است وقتی دیگر صدام مرده و نیست تا با بسیجیها بجنگد و خطر بسیج را نسبت به امریکا و انگلیس مهار کند باید کسی جای صدام را پر کند و چه کسی بهتر از جیرهبگیران سنتی و نسل اندر نسل انگلیس؟
http://fararu.com/fa/news/127449/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D9%86%D9%88%DA%A9%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AC%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87
جوابيه حزب موتلفه اسلامي به مطلب فراماسونري مندرج در روزنامه شرق
در صفحه ی تاريخ روزنامه شرق مورخه ١٠/١٢/٨٩ مطلبي با عنوان «فراموشخانه نخستين لژ بيداري ايرانيان» نگاهي به مفهوم و تاريخچه فراماسونري نوشته محمد چگيني به چاپ رسيد که از سوي آقاي اسدالله بادامچيان نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي و يکي از اعضاي ارشدحزب موتلفه اسلامي با واکنش هايي همراه شد. گرچه مطلب فوق الذکر که در روزنامه شرق منتشر شد. آنچنان که در جوابيه زير گفته شده دفاع از سازمان فراماسونري نبوده و صرفاً نگاهي به تاريخچه اين سازمان داشته اما به نظر مي رسد به داشتن اين رويکرد متهم شده است. با اين وجود بنا به رسالت حرفه اي مطبوعات جوابيه ايشان درباره اين مطلب عيناً به چاپ مي رسد. گفتني است صفحه ی تاريخ روزنامه شرق اصل نگاه بي طرفانه و داشتن رويکرد نقادانه نسبت به موضوعات و رخدادهاي تاريخي را سر لوحه کار خود دارد.
مدير مسوول روزنامه شرق جناب آقاي مهدي رحمانيان: با سلام - بسيار متاسفم كه روزنامه شرق به دفاع از سازمان مخوف فراماسونري كه عامل استعمار در كشورهاي جهان سوم و مجري سياست هاي خائنانه دولت هاي استكباري غرب به ويژه انگليس در ايران و كشورهاي ديگر بوده برخاسته است. در شماره اي در هفته گذشته از ميرزا آقاخان كرماني كه از فرقه ضاله است و فراماسونر و داماد صبح ازل بابي تجليل شده بود.
در شماره ی سه شنبه ١٠/١٢/٨٩ به صراحت از فراماسونري – يا فرامـوشخانه – دفاع به عمل آمده و آن را موجب بيداري افكار در ايران و ناشر افكار تجددخواهي دانسته و از موسسان و سران فراماسونري در ايران حتي خائناني چون ملكم خان و آخوندزاده كه عليه اسلام و خداپرستي مقالات زشت دارد، حمايت كرده است. البته در اين شماره در همان صفحه اي كه دفاع از فراماسونري كرده از طالبوف نيز كوشيده كه چهره اي ديندار نشان دهد و او را تبرئه كند درحالي كه در همين مقاله به اصرار وي بر تبعيت ايرانيان از غرب و تفكر غربي و توسعه مدنيت غربي و ستايش از بريتانيا (انگلستان استعمارگر) تاكيد داشته ولي نويسنده خواسته كه اين امور را توجيه كند تا شايد اين فراماسونر را تطهير كند. همچنين در همين صفحه با عنوان (درچنين روزي) به صراحت تيتر زده: (تكميل تصرف اندلس اسپانياي جنوب توسط عربان) كه البته بايد مي نوشت فتوحات سپاهيان اسلام در اندلس ولي چون غربي ها ورود اسلام به ايران يا كشورهاي ديگر و به ويژه اندلس را حمله عرب يا عربان يا عرب ها مي نامند، نويسنده مقاله يادشده نيز در راستاي عرب زدگي اين اصطلاح را براي لشگر سردار بزرگ اسلام طارق بن زياد كه جبل الطارق به نام اوست، به كار مي برد. همين طور در همين صفحه از اسكندر تجليل مي كند و نوشته هاي مورخان يوناني در نقل تاريخ عليه داريوش سوم را معتبر مي شمارد. به هر حال از اين صفحه ی روزنامه شرق بسيار متاسفم كه به جاي تلاش براي تحليل صحيح تاريخ، دقيقا مانند روشنفكران (انتلكتولي) مروج غرب استعمارگر شده و از سازمان استعماري و جنايتكار و خائن فراماسونري دفاع كرده است. سازماني كه خون پاك اميركبير را به دست مهد عليا و ميرزا آقاخان فراماسونر ريخته است... اما توضيحات درباره سازمان فراماسونري:
اين سازمان از تمدن غرب برنخاسته است و موجب بيداري افكار نيست، بلكه در انگلستان استعماري در سال ١٧١٧ در صحنه سياسي و اجتماعي ظاهر شد و در اين سال چهار لژ مهم لندن، لژ اعظم انگلستان را تاسيس كردند (در دوران اوليه گسترش نفوذ غرب در مشرق زمين، فراماسونري هم با استعمار رابطه تنگاتنگي پيدا كرد) -
(در ١٧٣٠ هفده سال بعد از تاسيس در لندن ، انگليسي ها اولين لژ فراماسونري را در كلكته هند بنيان نهادند).
فرازهاي در دو كمان از نوشته خود روزنامه شرق است. يعني اعتراف به اينكه از همان آغاز تاسيس فراماسونري همراه استعمار سلطه گر انگلستان در سلطه ديكتاتورانه به هند و كشورهاي ديگر و غارت فرهنگ و ثروت ملي ملت ها همكار بوده است.به نظر مي رسد نويسنده مقاله چاره اي جز اعتراف به اين واقعيت نداشته اما بعد كوشيده كه عناصر فراماسونر ايراني را تبرئه كند.
مثلاميرعبداللطيف شوشتري، فراماسونر كه وابسته به كمپاني هند شرقي كه مداح فراماسونري و انگلستان و تفكر غربي و كمپاني هند شرقي با آن همه جنايات در هند بوده است. بعد ابوالفتح الحسني الحسيني مداح ديگر فراماسونري كه نويسنده او را بي گناه مي خواهد جلوه دهد زيرا مي نويسد وي مجذوب ظواهر فراماسونر بوده است. بعد عسگرخان افشار ارومي كه از خائنان به ايران بوده و به جاي انجام ماموريت، نوكر انگليسي هاي پاريس شده و انگليسي هاي دلسوز بشريت! او را براي خدمت به ايران! در لژ «آيين فلسفي اسكاتلند» عضو كردند و عنوان استاد لژ فراماسونري به وي دادند. سپس از خائن بزرگي چون ميرزا ابوالحسن خان ايلچي ياد كرده با اينكه مي گويد به قول حائري در پيچ و خم تمدن غرب! گرفتار آمد و از سرسپردگان بريتانيا شد و مزدور انگليس گرديد كه ماهي هزار روپيه تا آخر عمر به او مي پرداختند. (لابد براي خدمت به ايران براي بيداري افكار ملت ايران!) سپس خائن ديگري چون ميرزا صالح شيرازي كه تا پايان عمر به مداحي و مجيزگويي استعمار غرب و انگلستان مشغول بود. بدتر از اينها نويسنده مقاله مذكور آن فراماسونرها را فقط دچار انحراف مي داند ولي فراماسونرهاي خائن تر از آنها مثل آخوندزاده، مستشارالدوله، ميرزاملكم را عامل بيداري ملت ايران با استفاده از نهاد فراماسونري مي داند و مرحوم سيد جمال الدين اسدآبادي را نيز هم رديف آنها فراماسونر مي داند در حالي كه وي ضد سلطه غرب بود و با فرهنگ سلطه گر غرب مبارزه كرد.
نويسنده مقاله با اينكه خيانت هاي ملكم خان را بايد در تاريخ معاصر خوانده باشد از جمله امتيازگيري از ناصرالدين شاه براي غربي ها مثل امتياز لاتاري و خيانت در جريان هرات و تلاش براي خيانت تغيير خط و زبان فارسي به خط لاتين باز از او حمايت دارد و فراموشخانه وي را همچون نسيمي كه افكار نو و مترقي را با خود داشت و گرايش روشنفكران و وطن پرستان را براي روشنگري و بيداري اذهان مي داند و مي نويسد (شايد بي انصافي باشد گفته رابين را مبني بر جاسوس بودن اعضاي فراموشخانه بپذيريم). بعد هم مدعي مي شود كه فراموشخانه ملكم يك لژ رسمي بين المللي نبود و هيچ ارتباطي با لژهاي بين المللي نداشت. گويا نويسنده با خودش هم شوخي كرده كه ملكم خان عضو لژ (سن سير آميته) و مروج افكار فراماسونري بين المللي را مي كوشد خيلي آدم ساده و مستقلي معرفي كند كه فراموشخانه را به قصد قربت براي ايرانيان تاسيس كرده است! بعد هم ناصرالدين شاه جهت جلوگيري از ترويج افكار آزادي خواهي، فراموشخانه را تعطيل كرد.
غير از اين تلاش در روزنامه شرق براي تطهير فراماسونري و فراموشخانه نويسنده در پايان مقاله مذكور مي آورد: «پيروان او – ملكم خان فراماسونر- كوشش هاي خود را براي كسب آزادي! متوقف نكردند و «مجمع آدميت» و «جامعه آدميت» بر پايه ايده هاي او شكل گرفت». جهت اطلاع بايد گفته شود كه اين مجمع و جامعه از مجامع اصلي فراماسونري در ايران هستند كه مرتكب خيانت هاي عظيمي شده اند. خيانت هاي عناصر فراماسونر در ايران مانند ملكم خان، ميرزاحسين سپهسالار، طالبوف، ميرزا آغاسي، ميرزا آقاخان نوري (از قاتلان اميركبير و همدست مهد عليا) و امين السلطان اتابك، سعيد نفيسي، ابراهيم پورداود، سيدضياء طباطبايي، عضدالسلطنه، تدين (رييس مجلس موسسان براي تفويض سلطنت به رضاخان برحسب اراده انگليسي ها) ناصر الملك (نايب السلطنه احمدشاه) يحيي دولت آبادي، علي منصور، فروغي، حسين علاء، علي دشتي، متين دفتري، ابتهاج، شريف امامي، رياضي، شاهزاده سليمان ميرزا اسكندري (موسس حزب توده)، قوام السلطنه، شجاع الدين شفا، دكتر علي اميني، اللهيار صالح، داور، هويدا، و ساير عناصر ديگري كه جز خيانت و جنايت كارنامه اي ندارند و در تاريخ، دادن امتيازها به بيگانگان و رشوه گيري هاي سران فراماسونري، غيرقابل انكار است. به طورمثال ملكم خان در جريان امتياز لاتاري، رشوه اي كه گرفت او را رسوا كرد.
ميرزاحسين خان سپهسالار، امتياز رويتر را به انگليسي ها داد كه ايران را به مدت ٧٠ سال به رويتر انگليسي واگذار كرد. در برابر ٥٠ هزار ليره انگليسي براي خودش و ٥٠ هزار ليره براي همكار فراماسونرش مشيرالدوله گرفت.
امين السلطان اتابك قرارداد دارسي را بست و نفت ايران را به انگليس داد در برابر ١٠ هزار ليره انگليسي و پنج هزار ليره به مشيرالدوله و پنج هزار ليره به مهندس الممالك و قرارداد دارسي در زمان رضاشاه در ١٩١٩ توسط تقي زاده فراماسونر تمديد شد كه ننگ تاريخ است.
انتظار اين است كه شما اين نوشته را در همان صفحه در روزنامه شرق به چاپ برسانيد كه حداقل حمايت از فراماسونري در نامه عملكرد روزنامه ثبت نشود: دكتر اسداله بادامچيان نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2256049
تصاویر
صاحب امتياز و مدير مسئول روزنامه ی شرق : مهدي رحمانيان
http://www.nasimonline.ir/Images/News/Larg_Pic/19-7-1389/IMAGE634223935150166537.jpg
صفحه ی تاريخ روزنامه ی شرق مورخه ١٠/١٢/٨٩ با عنوان «فراموشخانه نخستين لژ بيداري ايرانيان»
http://www.magiran.com/ppic/2387/1206/16-1.jpg
قسمت های قبلی کارپردازان انگلیس در ایران
٨٠ - محمد منتظری
http://www.iroon.com/irtn/blog/2710/
٨١ - نظریاتی در مورد محمد بهشتی مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی و اشاراتی به نفوذ فراماسونری در معماری ایران
http://iranian.com/posts/view/post/21258
نظر شما چیست؟
نظرات