نبرد کار و سرمایه هر روز عیان تر می شود. نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز به دو صحنه مهم و اصلی این نبرد بدل شده اند. حکومت و سرمایه داران تمام قوای خود را برای شکستن اردوی کار بکار بسته اند. مبارزۀ طبقاتی با حدت و شدت به پیش می رود؛ سرعت رویدادها بعضا خیره کننده است. رژیم اسلامی از طریق سرکوب، تطمیع عناصر راست درون جنبش کارگری و با توطئه می کوشد که طبقۀ کارگر را عقب بنشاند. در ماههای اخیر ما شاهد چند رویداد مهم و خصلت نما بوده ایم. در این رویدادها رادیکالیسم و سازشکاری، چپ و راست در مقابل هم قرار گرفتند. دخالت بجا و سریع نیروهای رادیکال موجب شکست توطئه های رژیم و افشای گرایشات راست و سازشکار گردید.

در چند روز گذشته ما شاهد یک اسکاندال بودیم. جمهوری اسلامی با دستگیری رهبر کارگران نیشکرهفت تپه، اسماعیل بخشی و شکنجه شدید او و سپس علی نجاتی، کارگر بازنشسته و از نمایندگان سابق هفت تپه کوشید که اعتصاب و عزم جزم کارگران مبارز را بشکند. "نمایندۀ" مجلسش و بسیج دانشجویی را به هفت تپه گسیل داشت؛ نماینده وزارت باصطلاح کار را عازم هفت تپه کرد؛ قول دادند که یکی دو ماه حقوق معوقه را پرداخت خواهند کرد؛ وقتی موفق به شکستن اعتصاب نشدند و کارگران یکصدا و محکم آزادی نماینده شان اسماعیل بخشی را شرط هر گونه مذاکره قرار دادند؛ خواهان آزادی علی نجاتی و سپیده قلیان شدند و بر خواست های پایه ای شان پای فشردند، علاوه بر یگان های ویژه شهرهای مجاور یگان ویژه لرستان را وارد میدان کرد، به ارعاب نمایندگان کارگران پرداخت، برخی را تطمیع کرد و بالاخره موفق شد میان کارگران تفرقه بیاندازد. عده ای به سر کار بازگشتند و عده ای کماکان بر ادامه اعتصاب پای فشردند. یکشنبه ۱۱ آذر کماکان بخش قابل توجه کارگران به وسط شهر رفتند و با حمایت مردم به اعتراض خود ادامه دادند. از روز دوشنبه کارگران مبارز مداوما اطلاعیه داده اند و تاکید کردند که اعتصاب خاتمه نیافته؛ تطمیع شدگان را تهدید به افشاء کردند و مرعوب شدگان را به استقامت فرا خواندند. روز دوشنبه یک اطلاعیه صادر کردند که بدنبال رای گیری از کارگران هزار کارگر رای به ادامه اعتصاب داده اند. طبق اخبار بعدی این تعداد از هزار نیز بالاتر رفته است.

اما در این میان اتحادیه آزاد کارگران (برای ممانعت از هر گونه شک و شبهه ای یادآوری می شود که این یک اتحادیه یا تشکل توده ای کارگری نیست، اسم اتحادیه و کارگران ممکن است این شبهه را ایجاد کند. این یک تشکل فعالین است که در حوزه مسائل کارگری فعالیت می کند. تشکل کارگری، تشکل توده ای کارگران است نه سازمانی که خود را بعنوان مدافع کارگران معرفی می کند.) اطلاعیه ای مبنی بر ختم اعتصاب در روز یکشنبه ۱۱ آذر ماه صادر کرد که در وبسایت های نیروهای پرو رژیم نیز منتشر شد. این اطلاعیه با شوک و بهت نیروها و عناصر مدافع مبارزه کارگران هفت تپه و مدافعین قاطع آزادی اسماعیل بخشی، علی نجاتی و سپیده قلیان مواجه شد. جالب اینجاست که ختم اعتصاب را روز یکشنبه، یعنی روزی که بخش قابل توجهی از کارگران در شهر شوش تظاهرات کرده بودند، اعلام کرده بودند. ظاهرا منبع این خبر ایلنا خبرگزاری رژیم اسلامی است.

ما این عمل را هم جهت با اعتصاب شکنان و اعتصاب شکنی نامیدیم و محکوم کردیم. کارگران هفت تپه یک اطلاعیه اعتراضی نوشتند:

" پیام همکاران: ما هنوز در اعتصابیم. 
چرا برخی هوار میکشن اعتصاب تمام شده؟ 
کی گفته؟ هنوز تعداد زیادی از ما در اعتصابیم. ما از بقیه میخایم بپیوندند. اسماعیل شکنجه بشه شما رفتی با دولت بگو بخند؟ .... کدام خاسته ردیف شد که اعتصاب تمام بشه؟...والله نام اونایی که زد و بند کردن رو میگیم. هنوزم بازم به شرف و صداقت برخی از دوستان که صادقانه گفتن ما رو تهدید کردن. ای بی.بی.سی ها، رادیو ها، صدا سیمایی ها.خبرنگارا و ای نماینده ها و ای مسوللین...والله اعتصاب تمام نشده."

از این گویا تر نمی توان به آنهایی که از حول حلیم توی دیگ افتادند و با آب و تاب خبر پایان اعتصاب را نوشتند و پخش کردند، پاسخ داد. در اینجا این سوال مطرح می شود که انگیزه اتحادیه آزاد و جریاناتی که دنباله روی آنها شدند و با طناب اتحادیه برای بار چندم به چاه افتادند در اعلام پایان اعتصاب چه بوده است؟ در پایین به این مساله خواهیم پرداخت، اما پیش از آن مساله ای را باید باز کرد و توضیح داد.

چرا اعتصاب شکن؟
این عمل را اعتصاب شکنی نامیدیم. برخی برآشفته شدند؛ برخی تلاش کردند با ارجاع به خبر ایلنا صحت این اطلاعیه را ثابت کنند! برخی اعلام کردند که خبر نادقیق بوده است ولی "اعتصاب شکنی" توصیفی نادرست، نابجا و تند است. اما چرا این موجه ترین و اصولی ترین توصیف این حرکت است؟ تمام کسانی که در جبهۀ طبقه کارگر قرار دارند، چپها و کمونیست ها بدرست اعتصاب شکنی را کاری بسیار زشت و شنیع می دانند. از همین رو است که کوشیده شد با گل آلود کردن آب و هیاهو این لفظ را حاشیه ای کنند. اما اعتصاب شکنی در واقعیت چه معنایی دارد؟ تلاش برای خاتمه دادن به یک اعتصاب زمانیکه هنوز مبارزه به نتیجه نرسیده است و توافق میان کارگران بر سر ختم اعتصاب موجود نیست، تلاشی است برای شکستن روحیه کارگران و تضعیف عزم آنها و برای قیچی کردن سیر مبارزه. اعتصاب شکن صرفا به کسانی اطلاق نمی شود که در زمانیکه اعتصاب هنوز ادامه دارد از خط پیکت عبور می کنند و به سر کار می روند؛ این سر راست ترین شکل اعتصاب شکنی است.

حرکت اتحادیه آزاد از چه نوع است؟ روشن است که اینها نمی توانستند از پیکت عبور کنند و سر کار بروند، زیرا اینها کارگر هفت تپه نیستند. اما با انتشار خبر پایان اعتصاب زمانیکه همه از درگیری های درون هفت تپه مطلعند؛ از تلاش کارگران مبارز برای ادامۀ اعتصاب و تلاش های رژیم و کارفرما برای تهدید و ارعاب کارگران و نمایندگان و تطمیع عناصر راست و سازشکار خبر دارند، و بخصوص در شرایطی که خود سندیکای هفت تپه خبری مبنی بر ختم اعتصاب منتشر نکرده است، اعلام خبر پایان اعتصاب بر مبنای گزارش ایلنا عین اعتصاب شکنی است. نتیجه این عمل اگر نیروهای هشیار بسرعت عکس العمل نشان نمی دادند، چه می توانست باشد؟ تضعیف هر چه بیشتر روحیه و عزم کارگران؛ تقویت روحیه تسلیم طلبی و شکست طلبی. این عمل عین اعتصاب شکنی است. اگر این توصیف زشت است باین دلیل است که نفس عمل زشت و ضد کارگری است. اکنون طبقه کارگر درگیر مبارزه بر سر مرگ و زندگی است. مماشات با نیروهای سازشکار، گرایش راست و غیر مسئول حرکتی بسیار مضر و خطرناک است. در این شرایط وخیم و خطیر باید قاطعانه و محکم از مبارزات طبقه کارگر برای عقب نشاندن حکومت و نظام سرمایه دفاع کرد. و هر گونه تلاشی برای چوب لای چرخ گذاشتن این مبارزه را قاطعانه افشاء و محکوم نمود.

عدم دقت و شتابزدگی چرا؟
عده ای می کوشند این حرکت شنیع و زشت را با دلایلی چون بی دقتی و شتابزدگی توجیه کنند. فرض می کنیم که این دلایل درست است. آنگاه باید پرسید این بی دقتی و شتابزدگی از کجا ناشی می شود؟ چگونه است که کسانی که اگر نه علنی، در محافل، با نخوت خاصی خود را رهبر جنبش کارگری قلمداد می کنند، از تلاش های مستمر و شبانه روزی کارگران مبارز هفت تپه برای ادامه اعتصاب و استقامت در مقابل رژیم و کارفرما بی اطلاعند؟ از مبارزه خستگی ناپذیر آنها برای آزادی نمایندۀ رادیکال و سازش ناپذیرشان، اسماعیل بخشی، خبر ندارند؟ این توجیه عذر بدتر از گناه است! در شرایطی که اینترنت و دنیای مجازی این امکان را فراهم آورده است که اخبار را از دور افتاده ترین نقاط ظرف چند دقیقه به دنیا مخابره کرد، در شرایطی که اطلاعیه های سندیکای هفت تپه و اکنون تحت عنوان "پیام همکاران" سریعا در کانال تلگرامی منتشر می شود، این بی اطلاعی را به چه می توان منتسب کرد؟

باید از اتحادیه آزاد و مدافعینش پرسید چه منفعتی آنها را به این نقطه سوق داده که "با بی دقتی و شتابزدگی" موضعی بگیرند که آنها را در کنار کارفرما و حکومت قرار دهد؟ چه انگیزه ای در این شتابزدگی نقش دارد؟ در اینکه به سرویس خبری رسمی رژیم برای خبر یابی رجوع کنند و همان خبر را با انشای شبه کارگری خویش انتشار دهند؟ هر میزان هم تلاش کنیم که با حسن نیت کامل به این "خطای" نابخشودنی بنگریم، حداکثر می توانیم به این نتیجه برسیم: سکتاریسم! در بهترین حالت اتحادیه از روی سکتاریسم و برای اثبات اینکه پیش از هر جریان دیگری از اخبار هفت تپه مطلع است، آنرا با "بی دقتی و شتابزدگی" یا بعبارت کارگری اعتصاب شکنی سوق داده است.

اما این اولین اسکاندال اتحادیه آزاد نیست. همین یکماه پیش بود که اتحادیه با تمام قوا از توطئه رژیم در شرکت واحد دفاع کرد؛ به نمایندگان سندیکای شرکت واحد حمله نمود و پشت طرح تشکیل "مجمع عمومی" عاملین جمهوری اسلامی رفت. این طرح از سوی نیروهای انقلابی و رادیکال کارگری افشاء شد. یکی از جریاناتی که سریعا این طرح را محکوم کرد سندیکای هفت تپه و اسماعیل بخشی بودند. اتحادیه یک روز قبل از مجمع عمومی موضعش را تغییر داد و علیرغم حمله به نمایندگان سندیکای واحد مجمع عمومی باند سیاهی را رد کرد. و بالاخره چند ماه پیش، در ابتدای خیزش توده ای، عناصر راست کارگری و خانه کارگری ها شعار "مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر!" را در اعتراضات هپکو اراک سر دادند. ما بلافاصله این شعار ضد کارگری را نقد کردیم. باز این مبصرین جنبش چپ و کارگری هیاهو کردند که این طنز است و نباید نقد شود. کاشف بعمل آمد که اتحادیه از مدافعین این شعار ضد کارگری بوده است. خوشبختانه نقد ما موثر افتاد و کارگران این شعار را تغییر دادند. در یکی از اعتراضات عناصر راست و خود فروخته تلاش کردند این شعار را سر دهند ولی کارگران و رهبران رادیکال سریعا با صدای رسای خود آنها را خاموش کردند.

هشیاری و رادیکالیسم!
باز تاکید می کنیم که شرایط خطیر و وخیم است. مبارزۀ طبقاتی با شدت و سرعت به پیش می رود. کارگران بدون هیچ ابهامی مستقیما با حکومت و سرمایه داران وارد مصاف شده اند. نبرد کار و سرمایه علنی و عریان شده است. در چنین شرایطی نیروهای کمونیست و انقلابی باید با هشیاری شرایط را دنبال و تحلیل کنند. باید هر تلاش آگاهانه یا ناآگاهانه برای تضعیف مبارزۀ طبقۀ کارگر، ایجاد تزلزل در صفوف اعتراض کارگری، ایجاد تفرقه و تضعیف همبستگی و اتحاد صفوف کارگران را افشاء و محکوم کرد. 

خانۀ کارگر از صحنه حذف شده است؛ اما عناصر آن مانند اتم های آزاد مشغول خرابکاری درون صفوف کارگران هستند. شوراهای اسلامی هیچ جایی در میان کارگران ندارند و عملا از حیض انتفاع افتاده اند. رژیم مجبور به اتخاذ تاکتیک های جدید است. دیگر قادر نیست این نهادهایش را مستقیما بجان کارگران بیندازد. استفاده از گرایش راست و عناصر سازشکار جنبش کارگری در راس اقدامات آن قرار می گیرد؛ نمونۀ شرکت واحد نمونه ای بسیار آشکار از اتخاذ این تاکتیک است که خوشبختانه با یک شکست مفتضحانه روبرو شد. باید هر عنصر و نیرویی که خواسته یا ناخواسته در کنار حکومت و کارفرمایان قرار می گیرد را بیرحمانه و قاطعانه افشاء و منزوی کرد. شرایط بما اجازۀ چاق سلامتی با سازشکاران بامید هدایت آنها به راه راست را نمیدهد. تاریخ ما را نخواهد بخشید اگر با نیروهای راست و سازشکار مماشات کنیم؛ با محافظه کاری و ملاحظه کاری از افشای دشمنان آگاه یا ناآگاه طبقه کارگر کوتاهی کنیم.

نوشته را با نقل مقدمۀ آخرین اطلاعیه سندیکای هفت تپه به پایان می بریم:
"فراخوان به اعتصاب کامل و تجمع در شرکت-بیش از هزار کارگر موافق ادامه

اعتصاب
همکاران عزیز. زنان و مردان هفت تپه! هزاران درود و خسته نباشید بابت اعتصاب و تجمعات باشکوه. تمام کارگران ایران از ما امید گرفتند و ما از حمایت آنها انرژی گرفتیم. کارگران عزیز فولاد، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان و ... و مردم در همه جا از ما حمایت کردند. دولت و کارفرما، انواع کلک ها را استفاده کردند و ما هم تجارب جدیدی کسب کردیم. امروز لازم است که برای کسب مطالبات مان اقدامات تکمیلی را ادامه دهیم. یک نظرسنجی شد که با توجه به آزاد نشدن اسماعیل بخشی و با توجه به خلف وعده مسوولان که هنوز شرکت به بخش دولتی داده نشده چند نفر موافق ادامه اعتصاب هستند؟ بیش از هزار کارگر رای به ادامه اعتصاب و تجمع دادند.

همکاران عزیز هفت تپه!
- ما به مسوولینی که حامی کارفرما و مدیر جدیدش هستند اعتراض داریم!
-تا اسماعیل عزیز که ضرب و شتم کبود شده آزاد نشود دست از اعتراض برنخواهیم داشت. علی نجاتی کارگر بازنشسته با ناراحتی قلبی را با ضرب و شتم دستگیر کردند. اول به دروغ گفتند برای ماجرای دیگری است اما بعدا اعلام شد برای اعتصابات ما دستگیرش کردند. سپیده قلیان، عضوی از خانواده ماست که بابت همدلی با ما دستگیر و اذیت شده است. ما دفاع از آنها را ادامه خواهیم داد."

آذر ماجدی