بی‌شرفی در برخی حرفه ها در ایران از شرایط کار است. برای مثال نمیشود شکنجه گر بود و باشرف. نمونۀ دیگر زنان  زن‌ستیز  همدست فاشیست های ضد زن و فاطی ایکبیری کماندوها هستند که بی‌شرفی جزء لاینفک شخصیت آنان میباشد.

طرفه آنکه بی‌شرف‌‌ها دوست ندارند که قربانیانشان بی‌شرفی آنان را به رخشان بکشند.  اگر دقت کرده باشید " بی‌شرف" یکی از صفتهای رایج مورد استفادۀ  ایرانیان در توصیف حضرات و عمله های ظلم آنان است.

به وحشیگری این فاطی کماندوی گشت ارشاد وحوش نگاه کنید که چگونه از شنیدن صفت خودش جوش می آورد و وحشی تر میشود:

 

تنها راه رهایی، تلاش بی امان برای سرنگونی کلیت حاکمیت اصلاح ناپذیر فاشیست ها میباشد. تحریم های کمر شکن و کپی برداری از مُدل رهایی بخش در آفریقای جنوبی و برمه نقشه راه است.

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

تبریک

پ.ن. در اینباره به اینجا هم سرکی بکشید. 

 

این هم " بی‌شرف، بی‌شرف"  گفتن دیروز مردم کازرون به وحوش سرکوبگر حاکمیت فاشیسم اصلاح ناپدیر دینی ایران کُش و ایران ویران کُن: