بعضی اوقات هست که جای اندکی شک و شبهه در بلاهت یکنفر بنابر رفتار و گفتارش وجود دارد، ولی در مواردی کوچکترین شکی در خریت طرف جایز نمیباشد.

نمونۀ آن همین شاهرخ خان شهنازی "دبیر کمیته ملی المپیک ایران" است که در دفاع از مجبور کردن ورزشکاران ایرانی به باختن در مقابل ورزشکاران اسرائیلی گفته:

" اسراییل را به رسمیت نمی‌شناسیم و با ورزشکاران آنها نیز روی سکو نمی‌رویم... در مسابقات جهانی پینگ‌پنگ که رفته بودم، اسراییلی‌ها گفتند هر چقدر بخواهید به شما می‌دهیم تا بیایید و با ما بازی کنید..

یک کار تحقیقی گفته‌ام به دوستان که کار کنند و شخصاً اعتقاد دارم خیلی از ورزشکاران مهاجر اسراییلی ممکن است یهودی نباشند. زیرا جمعیت یهودیان در دنیا زیاد نیست که اینها بتوانند با این همه ورزشکار در سطح جهانی حضور پیدا کنند..."

به عبارت دیگر؛ اینهمه مخترع، موزیسین، نویسنده، دانشمند، برندگان جایزه نوبل و الی آخر در سطح جهانی نمیتوانند یهودی باشند چون "جمعیت یهودیان در دنیا زیاد نیست". با همین استدلال هم میشود گفت اینهمه ورزشکار، هنرمند، دانشمند، استاد دانشگاه، کارآفرین و الی آخر در سطح جهانی نمیتوانند ایرانی باشند چون جمعیت ایرانیان در دنیا زیاد نیست.  

کوتاه سخن؛ استدلال دبیر المپیک فاشیسم دینی ایرانی کُش و  ایرانی ویران کُن که  این حرفها را زده دلالت بر خریت اوست. البته با پوزش از خر که حیوان شریف و زحمتکشی است.

حیف از ایران و ایرانی که سرنوشتشان بدست این فاشیست های اسلامیست یهود ستیز افتاده، ولی اینطور نخواهد ماند.   

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

تبریک

پ.ن. برای نمونه به اینجا، اینجا و اینجا هم سرکی بکشید.