شجاعت یکی از خصلتهای مقبول در همه جوامع است. عمر ستمگری با خوار کردن و از بین بردن شجاعت است که تداوم پیدا میکند.

کندن ریشۀ شجاعت غیر ممکن است و همواره انسانهای شجاع بوده، هستند و خواهند بود. به شهادت تاریخ، ایرانزمین از نعمت انسانهای شجاع همواره برخوردار بوده و خصوصاً زنان ایرانی در بزنگاه های تاریخی در شجاعت پیشرو بوده اند.

به گمان من، این زن تا این لحظه گمنام ایرانی که چند روز پیش از آغاز اعتراضات مسالمت آمیز سراسری ایرانیان  در خیابان "انقلاب" تهران حجاب زورکی، نماد آپارتاید جنسیتی و زن ستیزی قانونی را بر سر چوب کرد و میان مردم در هوا تکان داد در تاریخ مبارزات ایرانیان علیه حاکمیت فاشیسم اصلاح ناپذیر دینی توسعه طلب، جنگ افروز، ایرانی کُش و ایران ویران کُن به یادها خواهد ماند.

بالا از نوشته ای است که درست پس از آغاز تظاهرات سراسری اخیر ایرانیان تقدیم شد.

خوشبختانه شجاعت آن دختر گمنام تکثیر و اکنون بسیاری از ایرانیان آزاده در درون و برون کشور منجمله مردان ( برای نمونه در مریوان) به پیروی از او با علم کردن حجاب زورکی بر سر چوب به مخالفت خود علیه توحش قانون آپارتایدی تبعیض جنسیتی و لحاف-پیچ حجاب زورکی ادامه میدهند.

باشد روزی رسد که پس از رهایی ایران از حاکمیت فاشیسم دینی اصلاح ناپذیر، توسعه طلب، جنگ افروز، ایرانی کُش و ایران ویران کُن هرچه بیشتر قدر این آزادگان و شجاعت آنان دانسته شود.

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

تبریک

کاریکاتور بالا؛ مانا نیستانی

پ.ن.خبر امروز از  بانو نسرین ستوده و یار و همسرشان رضا خندان:

امروز من و رضا به همان محلی رفتیم که دختر خیابان انقلاب با پرچم سفیدش بر بلندایی ایستاده بود، رفتیم تا از وضعیت‌اش مطلع شویم.

تحقیق محلی ثابت کرد که دختر جوانی که هنوز نامش را نمی‌دانیم، همان روز بازداشت شده است. بعد از بازداشت مدت کوتاهی آزاد شده و دوباره بازداشت شده است.

او کودک ١٩ ماهه‌ای دارد و ۳١ ساله است. پس از بازداشت به کلانتری ١۴۸ خیابان انقلاب منتقل شده و سپس پرونده‌اش به دادسرای خیابان خارک رفته است، دادسرایی که فعلا به خیابان شیرودی در مفتح منتقل شده است. حفظ حقوق او و حفظ جانش با مقامات قضایی و بازداشت کنندگان است.