"On August 19, 1978, the current Iranian regime set fire to the Rex Movie Theater in Abadan (Cinema Rex) and burned to death over 470 innocent Iranians- many women and expectant mothers. Today, as you honor me and the legacy of Iranian cinema, I cannot in good conscience accept an award when my country continues to torture, hang, and bury alive our beautiful and talented innocent youth. The Oscars are given to those who express visually our common core values and our shared life struggles. Even as I celebrate Iran's rich art history, I cannot be happy when my brothers and sisters are subject to cruel injustice. I cannot be joyous when innocent people burned to ashes in the very same theaters which are stage to my work. I pray for the day when the world can see a free Iran's true potential. Thank you for the opportunity." 
.
The speech Anousheh Ansari should have read on behalf of Asghar Farhadi

(From  Afshine emrani's facebook)

Demand from others to do what you would have done if you were in their position. Ali, I always thought very highly of you but above comment can only be attributed to a hypocrite. 

kamal FM:
  To develop an intelligent position on any issue, all sides need to be represented, by good arguments, and the reader to be left, to make up his own mind.

I have read a ton of idiotic comments, for and against, Farhadi and his Oscar, over the last few days, and of course some good arguments on both sides of this issue.

Without necessarily agreeing with it, I thought this was a good piece. I think many, maybe even Farhadi himself, thought this should have been the most appropriate speech to be made at this forum, but for the obvious reasons, he was not able to make it happen.
Further, I thought the language was non-judgmental, and reflected thoughts of many Iranians, who, although happy for him, wished- and at the same time, did understand why it was not possible- for a few words, about our own Iran, to be told to the world.

Respectfully,
Ali P.
 

I add another piece, I thought was articulate:

من یک کتاب تحقیقی دارم راجع به قتل‌عام شدگان ۶۷ ، با ۴۰۰ عکس رنگی از قبرهای کسانی که در آن کشتار به دار آویخته شدند، هرعکس را با مرارت بسیار تهیه کردم، دوستانی که انتظار دارند فرهادی از همه موقعیت‌هایش بگذرد، جانش را سر دستش بگیرد و در مورد ۳۸ سال جنایت رژیم بگوید و ... آیا حاضرید نفری ۱۰ جلد از این کتاب را بخرید و مجاناً به دوستان و آشنایان‌تان هدیه دهید؟ من یک کتاب راجع به قبر و قیامت بدترین شکنجه‌گاه قزلحصار و قربانیان اصلی آن که زنان بودند دارم، کاری است تحقیقی و ریشه‌های شکنجه‌ و شکنجه ایدئولوژیک را نیز تشریح می‌کند. چندتایتان حاضرید ۱۰ جلد از این کتاب بخرید و به دوستان‌تان هدیه دهید؟ من یک کتاب شعر دارم مربوط به کشتار ۶۷ همه شعرهایش را در زندان از حفظ کرده‌ام آن هم در توالت زندان اوین و گوهردشت. ریسک زیادی هم داشت. چند تا از شماها حاضرید ۱۰ جلد از آن را بخرید و مجاناً به دوستان و آشنایان‌تان هدیه دهید تا یاد قتل‌عام شدگان گرامی داشته شود. یاد زنان دربند که جوانی‌ و طراوت‌شان نابود شد گرامی داشته شود. از بقیه کتاب‌هایم می‌گذرم از خاطرات ۴ جلدی زندانم می‌گذرم. راستی من قصد دارم ۳ جلد کتاب راجع به چهره‌های جنایتکار دهه‌ی ۶۰ انتشار بدم چند تا از شما حاضرید ۱۰ جلد از آن را پیش خرید کنید و به دوستان و آشنایان‌تان هدیه دهید؟ ببینم در راه افشای جنایات رژیم چقدر حاضرید هزینه کنید؟ یک سوزن به خودتان بزنید یک جوالدوز به مردم.

ازفیس بوک ایرج مصداقی

من نیز به اقای فرهادی شادباش می گویم، اما...

اقای اصغر فرهادی به همراه همکاران هنرمندش، به دلیل توانمندی های هنری و البته در این شرایط اشفته، پیروزی بزرگی به دست اوردند که نام ایران را در جهان به نیکی طنین انداز کرد. به راستی ایرانیان عزیز حق دارند شادمانی کنند.اقای فرهادی نیز حق دارد بسیار خشنود و سرافراز باشد.من نیز این پیروزی هنری را به ایشان شادباش می گویم.
اما اقای فرهادی با استفاده از موقعیت برتر هنری خود که البته و خوشبختانه، پیشتر ان را  ،برای مخالفت با اعدام، به کار برده بود،اینبار در قامت یک اصلاح طلب اجتماعی-سیاسی و بر علیه اقدام پرزیدنت ترامپ ،به کار برد که به برکت رسانه های ازاد بین المللی ، بازتاب و بلکه کاربرد گسترده ای در جهان ازاد داشت. من به عنوان یک مبارز سیاسی،روزنامه نگار و زندانی سیاسی،حق و بلکه شایستگی این را دارم که از هنرمند پراوازه ای که به هر حال پا در کفش سیاست ورزان کرده است،بدون جهت گیری ،بخواهم که ایکاش همین ابزار معروفیت را در دفاع از ازادی بیان،عقیده و هنرمندان کشورمان به کار می بردند.اقای فرهادی از وضعیت هنرمندان زندانی اگاه است و خود می داند، افرینش یک اثر هنری،ادبی،فلسفی و سیاسی مستقل در کشور،نا ممکن است.
 نمی خواهم از شرایط اجتماعی و اقتصادی ایرانیان و رسالت هنرمند متعهد سخنی بگویم،اما به عنوان قدیمی ترین روزنامه نگار زندانی این حق را دارم که از ممنوعیت پخش صدای استاد شجریان،استاد اواز سنتی ایران سخن بگویم.اری صدای استاد به اتهام، فتنه گربودن، در این مرز و بوم ممنوع است،چه رسد به حزب و روزنامه ی من که مخالف سیاسی هستم.در واقع تناقض ها به اندازه ای اشکار است که خود سخن می گویند.

Keep them coming AliP. Jan 

;) 

AliP. Thank you for the clarification however, I don't find it convincing at all. I don’t believe posting material written by a third party is the reflection of one’s beliefs. It could very well be considered as a way to open a dialogue. On the other hand, commenting under someone else’s post is meant as expressing our own views. How else would we have a dialogue if not sharing our own thoughts! I can only compare it to a Chekhov’s play where every character is in their own world! Again, thank you and best of luck.   

kamalFK:
 It is not my goal to convince you, or anyone else for that matter.
This is just how operate :-)
I see a good argument, and I alert others. Hope others do the same.
Have seen many good arguments, I didn't agree with.
I do, every day.

Yours,

Ali P.