"سیدعطاالله مهاجرانی" و "ابراهیم نبوی" تحریمی‌ها را خفاش و بی‌شعور خطاب کردند. این ادبیات در نهایت با هر گفتمانی سازگار باشد با اصلاح طلبی حتما سر آشتی ندارد. رای دادن و یا ندادن یک انتخاب است و هر کس باید مسئولیت انتخابش را بپذیرد.

متن کامل از اینجا:

نگاه اول

دو نقل قول جالب: 
اول اینکه سردار طلایی که نتوانسته‌ است رای لازم برای عضویت در شورای شهر تازه تهران را کسب کند، عصبانی شده و گفته: «انتخابات در ایران، دیگر انتخابات نیست، بلکه انتصابات سید محمد خاتمی است!»
دوم هم اینکه علم‌الهدیِ مشهد از نتیجه انتخابات و طرد شدن دامادش توسط مردم، حسابی عصبانی شده و «توده مردم را خطری برای انقلاب و ولایت فقیه» دانسته است و حسابی گردو خاک کرده! 
حالا اولی که هیچ! اما دومی - اظهارات علم‌الهدی - علنا علیه همه مبانی «انقلاب اسلامی» و جمهوری اسلامی است! که اگر آقای خامنه‌ای به عنوان «رهبری جمهوری اسلامی» که این آدم نماینده رسمی‌اش در استان خراسان رضوی است، واقعا به گفته‌های خودش در مورد نظام و انقلاب و «مردمی بودنش» باور داشت، باید برای ظاهرسازی هم شده، علم‌الهدی را فورا برکنار می‌کرد!
به هرحال آرزو که بر جوانان عیب نیست.

نگاه دوم


"سیدعطاالله مهاجرانی" و "ابراهیم نبوی" تحریمی‌ها را خفاش و بی‌شعور خطاب کردند. این ادبیات در نهایت با هر گفتمانی سازگار باشد با اصلاح طلبی حتما سر آشتی ندارد. رای دادن و یا ندادن یک انتخاب است و هر کس باید مسئولیت انتخابش را بپذیرد. امروز که روحانی انتخاب شد بر مدافعان مشارکت در انتخابات است که با نقد فعال از فراخوانی که برای مشارکت داده‌اند در عمل دفاع کنند. متاسفانه به جای این نقد یک غرور کاذب و در حقیقت گرفتار توهم شده‌اند. همان توهمی که بعد از بیست سال نه تنها توسعه سیاسی را یک قدم جلو نبرد بلکه با افتخار انتخابات را "انتصابات خاتمی" اعلام می‌کند و نشان می‌دهند بر خلاف ظواهر از دهه ۶۰ قدمی جلوتر نیامدند. باید جلوی این توهم ایستاد تا تحول طلبی شکست نخورد. خود من دیگران را به رای دادن دعوت کردم و باید جوابگو عدم تحقق وعده‌ها باشم نه زبان را به عنوان بزرگترین میراث بشری بیالایم. امیدوارم تحریمی‌ها نرنجند و بحث با موافقان مشارکت به گفت و گوی انتقادی ادامه دهند و هر دو از توهین بپرهیزند.