«این تخم لق کردستان مستقل را انگلیس‌ها در دهن اَکراد (کُردها) شکسته و خاطر دولت ترکیه را از این جهت متزلزل ساخته‌اند؛ و البته ما هم باید مثل آن‌ها متزلزل باشیم. با اهمیتی که ناحیه نفت‌خیز کردستان پیدا کرده، من باور نمی‌کنم انگلیسی‌های مآل‌اندیش آرام بنشینند و بگذارند دولت ترکیه خود را جمع‌آوری کند و چند سال دیگر سر وقت موصل برود و برای جلوگیری از این خطر، یقیناً کردها را به عنوان استقلال با خود هم‌دست خواهند کرد.

فرضاً که انگلیس‌ها هم در این باب اهتمامی نکنند، چون این حرف به دهن‌ها افتاده و کردها هم مردمان بآستعدادی هستند، خودشان بالطبیعه دنبال آن می‌روند. خاصه اینکه به غیرتشان نخواهد گنجید که زیر دست عرب باشند. پس ما باید در هر حال به فکر کردستان خودمان باشیم و اگر حقیقتا ممکن شد، ترک‌ها را با خودمان هم‌دست کنیم اما نه برای مضمحل و منقرض‌کردن اَکراد، چه این خیالی خام است. بلکه به مهربانی و ذی‌علاقه‌ساختن آن‌ها به دولت ایران و تربیت‌کردن آن‌ها به تربیت ایرانی و این کار برای ما سهل‌تر است تا برای ترکیه. زیرا کردها از حیث زبانی و نژاد، ایرانی هستند و الان کسانی که می‌خواهند غیرت ملی در آن‌ها ایجاد کنند، به شاهنامه و داستان جمشید و فریدون متوسل می‌شوند.

اگر مامورین دولت ایرانی، قدری عاقل باشند و طمع را هم کم کنند و دست تعدی و اجحاف را از سر اکراد کوتاه نمایند و فی‌الجمله حسن تدبیری به خرج دهند، اقل مطالب این است که بین کرد و فارس، خصومت و کینه نخواهد بود و روزی که خیال کردستان مستقل، قوت بگیرد، کردهای ایران برای ما اسباب زحمت نخواهند شد و شاید که جنبه ایرانی آنها غلبه کند و هیچ آسیبی به ما نرسد بلکه منتفع هم بشویم. اما اگر رویه مامورین ایرانی، مثل سابق باشد و بعلاوه لاقیدی ما، کردها را به حال خود بگذارد، به عقیده بنده، مخاطره نزدیک است.»

از کتاب سیاست‌نامه ذکاء‌الملک؛ به اهتمام ایرج افشار. صص ۱۲۳٬۱۳۰.