بحران مخاطب در شعر امروز. شعر‌خوانی و پرسش و پاسخ
انجمن دانشجویان دانشگاه لوون ـ بلژیک

محمد تنگستانی شاعر و نویسنده، روزنامه‌نگار
متولد۲۸ نوامبر ۱۹۸۲ در آبادان است.

کتاب‌های منتشرشده:
مجموعه شعر «من روی مینی به نام تو بود افتاد» انتشارات پاندا
مجموعه شعر «فیلم کوتاه» انتشارات شعر پاریس
آلبوم «ورد» شعر و صدا زیرزمینی
مجموعه شعر «امیر زهرا» انتشارات اچ اند اس مدیا
کتاب‌های در دست چاپ:
شهروندجهان دو جلد (مجموعه مصاحبه‌ها و یادداشت‌ها)
فیلم هندی (مجموعه شعر)
کربلایی (مجموعه داستان)
یابانجی لیدی (مجموعه داستان)
محمد تنگستانی را صاحب‌نظرتان ادبیات معاصر شاعر شعرهای «جنگ‌زده» می‌نامند
به گفته هرمز علیپور (شاعر موج ناب) محمد تنگستانی شاعری‌ست که کلمه را به خوبی می‌شناسد. و این اصلی برای شناخت شاعر از غیر شاعر است. حسین نوش‌آذر داستان‌نویس، مترجم آثار ریچاردبراتیگان و روزنامه‌نگار می‌گوید: :
عشق به آبادان، رویکرد به طنز، بهره‌گیری از زبان کوچه و خیابان و لحن. این‌ها ویژگی‌های شعر تنگستانی است. شعر او شعر صحنه است.

سابقه روزنامه‌نگاری:
مقاله‌نویسی روزنامه روزان
دبیر سرویس فرهنگ هنر روزنامه نسل فردا
دبیر سرویس فرهنگ هنر ایسنای اصفهان
دبیر سرویس فرهنگ هنر هفته‌نامه آوای خوزستان
هفته‌نامه پنج مهر
نویسندگی در ماهنامه عروسک سخنگو
نویسندگی در رادیو کوچه
نویسندگی در رادیو زمانه
خبرنویسی رادیو فردا (برنامه فردآهنگ)
روز آنلاین
ایران وایر

اگر انتظار این رادارید که حرف تازه ای بشنوید من حرف تازه ندارم. هرچه هست را در یادداشت‌ها و مقالاتم تاکنون نوشته‌ام. اگر انتظار خاصی از حرف‌های من دارید کاملاً در اشتباه هستید، هیچ حرف تازه ای ندارم و هیچ انتظاری را پاسخ نخواهم داد. اصولاً با صندلی‌های خالی رابطه بهتری دارم تا با شما. شعر ورشکسته شده است و من شاعری ورشکسته‌ام. اگر فکر می‌کنید که چیزی را از دست می‌دهی باید خدمتتان عرض ‌کنم کاملاً در اشتباهید. شعر به من و شما و دنیای امروز ما هیچ ربطی ندارم همان‌طور که ادبیات هیچ ربطی به من نداشت ولی قواره تنم بود. اشتباه نکنید قرار نیست این نوشته شمارا وسوسه کند و به‌نوعی تبلیغی منفی باشد. برای یک بار هم که شده اجازه بدهید یکی سرتان کلاه نگذارد و صادقانه بگوید: به‌جز به رُخ کشیدن خوانده‌های یک دیگر اتفاق مهمی نخواهد افتاد. من با نقابی احمقانه که ثمره اجتماعی مبهم است روبه‌روی شما خواهم نشست، قرار است از ادبیات بگویم و بعد شعر بخوانم. همان شعرها را در فیس‌بوک و بعد در کتاب‌هایم منتشر کرده‌ام. کلاً در فرهنگ ما این عادت پسندیده‌ای است که از نداشته هایمان بگوییم. من هم از نداشته های شعرم و ادبیات ایران قرار است بگویم. آدم عاقل پای نداشته‌ها نمی‌نشیند.

شاید از سر بیکاری و یا قراری عاشقانه باشد که برای شنیدن حرف‌های من می‌آیید، و یا به هر دلیلی که فقط به خود شما ارتباط دارد. اما من، تنها به یک دلیل است که قبول کردم آنجا باشم. دلم برای حرف زدن تنگ‌شده، برای وراجی کردن و شعر خواندن.
اگر معشوقه‌ای زیبا دارید به‌جای آمدن به این جلسه توصیه می‌کنم به نوشیدنی دعوتش کنید، ببوسیدش، سکس کنید و یا اصلاً به سینما بروید. حاضرم حضورم را با شما عوض کنم و شما در عوض معشوقه‌تان را به من قرض بدهید فقط برای چند ساعت.