آیا سینماگران ایران حالا که به مناسبت مرگ نابهنگام فیلمساز برجسته وطنمان، عباس کیارستمی، چشم جهانیان متوجه سینمای ایران است از این فرصت برای بلند کردن صدای اعتراضشان علیه فرهنگ‌کُشان و سانسورگران حاکم بر سرنوشت سینمای ایران بهره خواهند گرفت یا با تن دادن به برگزاری مراسم سوگواریِ آخوندی با خواندن فاتحه پشت سر یک ملا (گیرم اصلاح‌طلب!) فاتحه این حادثه دردناک را خواهند خواند!؟

منبع اینجا.

متن کامل:

آیا سینماگران ایران حالا که به مناسبت مرگ نابهنگام فیلمساز برجسته وطنمان، عباس کیارستمی، چشم جهانیان متوجه سینمای ایران است از این فرصت برای بلند کردن صدای اعتراضشان علیه فرهنگ‌کُشان و سانسورگران حاکم بر سرنوشت سینمای ایران بهره خواهند گرفت یا با تن دادن به برگزاری مراسم سوگواریِ آخوندی با خواندن فاتحه پشت سر یک ملا (گیرم اصلاح‌طلب!) فاتحه این حادثه دردناک را خواهند خواند!؟

 

یادمان نرود که نه تنها اغلب فیلم‌های کیارستمی، چه متعلق به پیش و چه پس از انقلاب منحوس اسلامی، در داخل ایران توقیف بوده و هست بلکه صدها فیلم دیگر نیز توقیف یا سانسور شده و ده ها فیلم حتی پس از گذر از هفت‌خوان سانسور اسلامی از پرده سینماها پائین کشیده شده‌اند. در میان اهالی سینمای ایران که همین هفته پیش افتخار حضور در مراسم افطاری رئیس جمهور محبوبشان را داشته‌اند هم کم نیستند کسانی که تیغ سانسور را بر نُک زبانشان احساس کرده‌اند و با این‌همه، دَم برنیاورده‌اند.

 

چندی پیش، جوانان ایرانی، مرگ نابهنگام یک خواننده محبوبِ پاپ، “مرتضا پاشائی” را فرصتی می‌یابند تا خشمشان را به رژیم مرگ‌پرور و شادی ‌گریز اسلامی با صدای بلند نشان دهند. خواندنِ دسته‌جمعی یکی از ترانه‌های زیبای پاشائی توسط هزاران سوگوار در خیابان‌های تهران، فریاد آهنگینِ رسائی بود علیه جماعت وقیح برهم‌زننده کنسرت‌ها و اربابان مکلّا و معمّم‌شان. آیا مدعیان آموزگاری آنان، سینماگران ما، مسئولیتی کمتر از این جوانان در مقابل جامعه دارند؟