ایران وایر:
دهها نفر در یک روز قتل عام می شوند ولی دنیا توجه زیادی نمی کند. چرا خبر کشته شدن تعداد زیادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف در شمال بغداد در صدر اخبار جهان نیست؟ تصاویر منتشر شده توسط سازمان مجاهدین از جنایتی هولناک حکایت می کند؛ تصاویری که در حملات چند سال گذشته هم مشاهده شده، اما نه با این حد خشونت و یا این تعداد تلفات.
علت و هویت مهاجمان توسط هیچ منبع بیطرفی تایید نشده. اما بر اساس برخی از گزارش های خبری (بی بی سی فارسی، سی ان ان) بنظر می رسد اردوگاه اشرف روز یکشنبه ابتدا با خمپاره مورد حمله قرار گرفته و در اثر آن تعدادی از مجاهدین کشته می شوند. در واکنش به این حمله، ساکنان اردوگاه با نیروهای عراقی مستقر در بیرون درگیر می شوند و در رویدادهای خونین بعدی عده ای دیگر جان خود را از دست می دهند. تعداد قربانیان مجاهدین از ۵۰ تا بیش از ۷۰ نفر اعلام شده، که در میان آنها اسامی برخی از اعضای کمیته مرکزی این سازمان دیده می شود.
در ایران، سپاه پاسداران از عملیات "فرزندان مجاهدان عراقی" علیه این اردوگاه ابراز خشنودی کرده و بار دیگر نشان داده است که روابط نزدیک آن با دولت بغداد و گروههای مسلح شیعه علیه دشمن دیرینه اش نتیجه داده تا جایی که اکنون بنظر می رسد افراد معدود باقی مانده مجبور به ترک این اردوگاه خواهند شد و در های «کمپ اشرف» در آینده نزدیک بعد از ۲۷ سال، بسته خواهد شد...
برو به آدرس
مقصّر اصلی کیست؟ مطمئنا خود سازمان مجاهدین !
سازمان مجاهدین یک سازمان انتحاری است. از اول هم بوده منتهی در شرایط و ادوار مختلف، تاکتیکهای مختلفی رو بکار برده. اما استراتژی، همیشه همین بوده.
حمله به این کمپ، مطمنأ از طریق دولت ایران نبوده، هر چند که ممکنه که هنوز عواملی چند از طرف دولت هم در این حادثه شرکت داشته باشند. همونطور که در این مقاله هم ذکر شد، امروز دیگه سازمان مجاهدین هیچ اهمیتی برای دولت ایران (و حتی در سطح بین المللی) نداره. سران جمهوری اسلامی امروز بیشتر مشغول پر کردن جیبهای خودشان هستن، چون از آینده بیم دارند. مرکز توجه و فعالیتهای سیاسیشان هم در سوریه و لبنان است. عراق رو که در واقع در جیب خودشان گذاشتن و مشکلی هم با اونها ندارن.
من خیال ندارم اینجا بیانگر فرضیه "یک تاکتیک انتحاری دیگه از طرف سازمان مجاهدین" باشم، چون بلافاصله به "کانسپیرسی لاور" متهم خواهم شد. ولی احتمال وجود چنین واقعیتی رو هم رد نمیکنم که سازمان مجاهدین که خودش رو اکنون پیر و فرسوده و بی اهمیت در صحنه سیاسی جهان میبینه، دست به یک چنین حرکت انتحاری زده باشه، فقط برای جلب توجه مسولین سازمان ملل و افکار سیاسی.
همونطور که در همین مقاله هم ذکر شده، کمپ اشرف مدتهاست که به یک دمل چرکین تبدیل شده که هیچ کس علاقهای به باز کردن اون نداره. اعضای این سازمان مدت هاست که در انتظار پناهندگی به کشورهای دیگر به سر میبرن، ولی اقدامی در این راسته نمیبینند. بلا تکلیفی این اعضا ، سامان مجاهدین رو مستاصل کرده چون از طرفی هوادارانشون در سراسر دنیا دارن به اونها فشار میارن که تکلیف این اعضا رو روشن کنند، و از طرفی هم سازمانها و دول مختلف هیچ علاقهای به این موضوع ندارند. هواداران مجاهدین از سراسر دنیا همچنان مشغول اهدا کمکهای مالی هنگفت به ریاست سازمان هستن، ولی در عوض پیشرفتی در وضع اسفناک هم رزمان قدیمی خودشون نمیبینند.
از طرف دیگه، هیچ علاقه و توجهی هم از طرف کشورهای دیگه برای پذیرش این پناهندگان نمیبینند.
مسئلهای که کاملا منطقی و مشخص هست. مساله پناهندگی و حقوق بشر هم در سطح بین المللی، یک سیاست خاصی رو دنبال میکنه، که متاسفانه از دید و تصور عامه مردم (مثل ما) خارجه. کدوم کشور میاد که در شرایط اقتصادی کنونی حاضر بشه یک سری تروریست بازنشسته و پیر و پاتال رو پذیرا بشه و مخارج اونها رو تقبل کنه؟
این افراد دیگه نه از نظر سیاسی و نه از نظر اجتماعی و اقتصادی (به علت کهولت سنشون) ارزشی برای جامعه سیاسی دنیا ندارند. من خودم با اداره مهاجرت کانادا در تماس هستم و میبینم که کانادا، مثل سایر کشورهای عضو حقوق بشر، در مورد پذیرش پناهندگان سیاسی، از یک خط مشی خاصی پیروی میکنه، که البته فقط منحصر به سیاست کانادا نمیشه.
مسئله "اسیلم" یعنی پذیرش پناهنده، هر چند که تحت پوشش کاملا خیر خواهانه است، ولی در بطن اون اهداف دیگهای هم دنبال میشه. افراد پناهنده، یا باید از نظر سیاسی، یا اقتصادی و یا حد اقل اجتماعی برای کشور میزبان ، امتیازی داشته باشند. اگر چه معدودی از این کشور ها حتی مجروحین و معلولین جنگ رو قبول میکنن و مخارج درمان آنها رو هم مادام العمر ، تامین میکنند، اما حد اقل این افراد معلول هم برای این کشورها حامل منافعی، یا از نظر پتانسیل سیاسی، یا اقتصادی (از طریق خونواده و فرزندان خردسال) و غیرّه و غیرّه، دارند.
متاسفانه جهان امروز در جنگ سیاسی با ایدئولوژی اسلامی هست. بنابر این کشورهای اپوزیسیون، هیچ علاقه و نفعی برای پذیرش اعضأی این سازمان ندارند. سازمانهای تروریستی اسلامی جدید تر و جوان تری در حال حاضر در روسیه (چچن) و سایر نقاط حساس سیاسی در جهان هستند که توجه کشورهای ذینفع رو به خودشون جلب میکنن. این احزاب و دول ذینفع، بیشتر ترجیح میدند که بر روی چنین سازمانهای سرمایه گذاری کنند تا یک سازمان شبح "شدو" مانند سازمان مجاهدین که از نظر سیاسی و از نظر قدرت دیگه مرده.
مقصر اصلی این کشتار، و کشتارهای قبلی در کمپ اشرف، و کلا تمام بدبختیهای این گروه منفور، جهانشاه جان، هیچ کس نیست به جز خود رهبری خائن سازمان مجاهدین.
"همونطور که در همین مقاله هم ذکر شده، کمپ اشرف مدتهاست که به یک دمل چرکین تبدیل شده که هیچ کس علاقهای به باز کردن اون نداره."
"این افراد دیگه نه از نظر سیاسی و نه از نظر اجتماعی و اقتصادی (به علت کهولت سنشون) ارزشی برای جامعه سیاسی دنیا ندارند."
"سازمان مجاهدین یک سازمان انتحاری است. از اول هم بوده..."
سازمان انتحاری به آرزوی خود رسید.. سازمان مجاهدین مدتها پیش مُرد کسی حوصلهء خاک کردنش را ندارد. جمعی نوجوان زیر بیست و تعدادی جوان بیست تا سی ساله که هرگز نتوانستند کینه های نوجوانی را به یک فلسفهء انسان ساز متعالی کنند. حیرتا و وااسفا که مجاهدین برای خود، خانوادههای خود، و کشورشان توشهء دیگری به جز داغ و نابودی نداشته اند.
رهبری سازمان که هرگزکوچکترین ارزشی برای انسانها قایل نبودهاند همواره از اعضاء خود ْ نیزاستفاده ابزری کرده اند. وقتی به اندازهء نیازشان اعدامی درست کردند به اعضا دستور دادند که دستهجمعی در زندان توبه کنند. نگران جان اعضا نبودند برای آیندهء سازمان نفرات حفظ میکردند. رهبران سازمان به جد میدانستند وقتی زیر چترصدام به ایران حمله کنند رژیم سفاک آخوندی به اسیران سازمان در سیاه چال های جهموری اسلامی رحم نخواهد کرد. رهبران سازمان بار دیگر از همان اعضا استفادهء ابزاری کردند. یک تیر بود و دو نشان. هم رقم شهدای خود را افزایش دادند و هم اعضاء تواب را نابود کردند. مسعود و مریم رجوی به همراه سران و کارگزارن ناجمهوری اسلامی مسئول مرگ هزاران مجاهد در اعدام های سال ۶۷ هستند.
در سرزمینی که از فقدان زنان و مردان فرهیخته و عدم مشارکت عمومی به فلاکت افتاده جمعی با خیال انتقام جویی که مجاهدین سمبل آن هستند ازخواب بلند میشوند و با فانتزی اصلاحات توسط حسن روحانی به خواب میروند.
http://nadereh-afshari.org/articles/Bohran-Rahbari.htm
جهانشاه عزیز
مسعود رجوی مدت هاست که در اردن بسر میبره و همه اینو میدونند. همین پارسال بود که یک گرد همایی بزرگ (و ظاهراً مخفیانه که البته همه از اون اطلاع داشتند) در اردن با حضور مسعود و اطرافیانش، و عده کثیری از هوادارن مجاهدین که از سراسر دنیا (منظور کانادا و امریکا و اروپا) به اونجا سفرکرده بودند، انجام شد.
در ضمن، کشتن مسعود رجوی، چه دردی رو دوا میکنه؟ چه اثری برای مخالفین او داره؟ مریم جون که صحیح و سالم سر جاش هست......
فکر میکنم دوست شما منبع خیلی موثقی نباشه. الله و اعلم
یک دست آدمهای که مغزشون شستشو داده شده، اول قربانی رجوی ها، حالا هم قربانی نیروهای خارجی و جمهوری اسلامی.
تا کی میخوان از این مردم سؤ استفاده کنند.
مهرداد
تو کشور عراق که هر هفته، هر هفته، دهها نفر افراد بیگناه یعنی زن و بچه و افراد عادی کشته میشند، اون هم اکثرا شیعه، شما انتظار داری کسی کار به کار مجاهدین نداشته باشه؟ مسلما این قتل عام باید محکوم بشه، ولی آیا این واقعا surprise هستش؟ جای شکرش باقیه با در نظر گرفتن شرایط عراق بیشتر کشته نشدن.
مجاهدین باید از عراق برن بیرون، جای امنی نیست! ?hello