شرطِ آزادی- دانشجو

کدام دستاورد انقلاب شایسته پاسداری می باشد؟                                                                                  حمید برای آنکه پا برجای پای پدرش بگذارد، پاسدارِشد. او درگذشته بارها رفتاراحترام آمیزدوستان وهمکاران وخانواده واهل محل را نسبت به پدرش دیده و راجع به دلاوری ها و فداکاریهای او و دیگر پاسداران درجنگ با عراق داستانهای بسیاری ازآنها شنیده بود. اوعلاقه وعادت پدرش به مطالعه را میدانست، رفتارمنصفانه و مهربانانه ی او را می ستود و دیده بود که همکاران و دوستان، داوریش را ارزشمند می دانستند وبرای حل مشکلاتشان با او مشورت می کردند. دانستن آن داستانها و دیدن این رفتارها، دروارد شدن او به سپاه پاسداران نقش عمده ای داشت، اما دراین رابطه استقبال درخوری ازپدرش ندیده بود.

پدرحمید سالها بود که دیگربا اشتیاق گذشته ازسپاه پاسداران سخن نمی گفت وازپاسخ دادن به پرسشهای مربوط به این سکوت، سرباز می زد. پنج سال پیش هم  دیگرتحملش تمام شده وخود را بازنشسته کرده وفعالیت هایش را به خواندن بیشتر و نوشتن مطالبی که معلوم نبود کجا چاپ می شوند، محدود نموده بود. دراین مدت سعی حمید هم مثل دیگر افراد خانواده درشکستن سکوت درد آلود و جانفرسای پدرش ناموفق مانده بود.

یک روزکه پس ازپایان کارروزانه به خانه بازگشت این سکوت شکسته شد. پدرش را در حیاط دید که روزنامه ای را دردست داشت و بسیارخشمگین و ناراحت زیرلب چیزهایی می گفت. سلام کرد و به او نزدیک گشته و متوجه شد که پدرش موضوع  قتل مشکوک هشتمین سردارسپاه را دریک سال گذشته، خوانده است. گفت پدرجان درمرکز ما هم پاسداران درهمین زمینه گفتگومی کردند.

پدرش که ازمرگ دسیسه بارهمرزمان سابق بغضش ترکیده و صبرش به انتها رسیده بود با فریادی بلند و خشم آلود گفت: آنگاه که ما دل و جان و روح خویش را بی دریغ دراختیارانقلاب گذاشتیم، برطبق وعده های داده شده می خواستیم از ایران برای مردم شریفمان مدینه ی فاضله بسازیم وهرگزانتظار ریاکاریها، دسیسه بازی ها، آشفتگی ها، دزدیها، نالایقی وبی عدالتی های امروز را درحکومت اسلامی نداشتیم. ما برجسته ترین وظیفه خود را پاسداری از دستاوردهای انقلاب  میدانستیم. امروزکه مشاهداتم افزونترشده، بیشترمی خوانم،  بهترمی بینم و بخرد خویش مراجعه می کنم مثل هرفرد با تجربه ای می خواهم بدانم حاصل زندگی و تلاشهایم چه بوده است، از خود می پرسم کدام دستاورد انقلاب شایستگی پاسداری ما را داشته و دارد:

رواج دزدی های چندین میلیارد دلاری ؟

ساختن 5 در صد ثروتمند افسانه ای و 70 درصد فقیردرکشور؟

گسترش فحشا و اعتیاد و بیکاری در میان مردم ؟

گدایی و سرگردانی کودکان به سن مدرسه، در خیابانها وگذرگاه ها؟

نداشتن آب آشامیدنی در مناطق خوزستان و دادن ثروت ملت به عربها؟

کارتن خوابی زن و مرد و کودک ایرانی در کوچه و پس کوچه ها؟

منفورساختن ایران و ایرانی در جهان؟

صادرات زن و دختر کشور به ممالک عربی و غیره؟

انتخابات نمایشی و فرمایشی؟

برقرارسازی رسوم تازیان عقب مانده ی 1400 سال پیش درکشوربنام دین؟

موعظه ها وافاضات تو خالی آخوندهای بی عمل و جاه طلب و مال پرست؟

وابستگی به شرق و تابوتهای روسیه و بنجل های چینی؟

کشتن شادی و آزادی مردمان درکشور؟

مسموم نمودن هوا، خشک ساختن دریاچه ها و رودخانه ها دراثر نادانی و بی لیاقتی؟

بباد دادن میلیاردها دلار برای گسترش تاسیسات هسته ای و نابود ساختن برآیند آنها؟

داشتن بالا ترین میزان اعدام درمیان کشورهای جهان؟

فرارمغزها ونخبگان به خارج ازوطن؟

تطمیع سرداران پاسداربا ثروتهای ملت وسربه نیست کردن آنان که به وطن ومردم متعهد هستند؟

دربند کردن و ستم برمعترضان و دادخواهان با سوء استفاده ازنام خدا و پیغمبر؟

اینست " بوسه زدن بر دست کوخ نشینان و به هیچ گرفتن کاخ نشینان"؟

حمید گفت پدرخوشحالم که سکوت را شکستید. باید به شما بگویم که درمیان پاسداران جوان هم افرادی که مثل شما فکرمی کنند بسیارند ولی بنظر می رسد پیوند خوردن این رژیم نالایق و ناتوان با دین، آنها را سر درگم کرده و بلاتکلیف نگهداشته است. شما همیشه مرد عمل بوده اید، نظرتان چیست، چه باید کرد؟

پدرش گفت: من میدانم و با کمال اطمینان میگویم که دین و دینمداری که هدفش رفاه و آسایش و سعادت توده های مردم نباشد از هیچ تقدسی برخوردارنیست. اینها که خود درناز و نعمت زندگی می کنند و مردم را به زندگی خوب پس از مرگ وبهشت برین وعده می دهند، نه مرد خدایند نه مردم را صاحب شعورو آگاهی میدانند. ستمی که دراین سی و چند سال بنام دین برملت ما شده و می شود، نشان می دهد که ما فریب خورده، آلت دست قرار گرفته و به بیراهه رفته ایم. من ازبسیاری ازآنها که درکسوت روحانی هستند و درحکومت نقشی داشته و دارند ریا، نادانی و ناشایستگی های غیرقابل انتظاری دیده ام.

عالمِ ربانیم بود آرزو             ***       سمبل نادانیم شد رو برو

هَمرَهم مردِ خدا می خواستم     ***      شیخ شیادان برآمد برسکو

هر زمان که فداکاری همرزمان پرپر شده  و جانبازانمان در جنگ از یکطرف، ووعده هایی که به این ملت شریف و نجیب داده شد و بجای عمل به آنها ، ستم هایی که  درطول این سالیان برایشان روا داشته شده بیاد می آورم، ازدرد بخود می پیچم و متاسف می شوم که ما پاسداران نا خواسته و نا آگاهانه در ایجاد درد و فقر و رنج برای ملت بزرگمان نقش داشته ایم. من سالها در این مورد فکر کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که ما پاسداران و ارتشیان مدیونیم که با مردم همراه شده، مملکت را از آخوندهایی که نالایقی و نادانی و جاه طلبی و مال پرستیشان را ثابت کرده اند بازپس گرفته و به صاحبان اصلی آن یعنی ملت باز گردانیم .

امروزمن با همه ی وجود، شعور، آگاهی و تجربه ام بر این باورم که هرایرانی متخصصی باید در این راه گام بردارد . من وما و ارتشیان و رزمندگانی که در رزم ماهر ومتخصصیم، باید سپر دفاعی ملت باشیم نه ابزار و پتکی شویم که بوسیله ی فرصت طلبان برسرملت کوبیده شود. سی و چند سال حکومت وعده و وعید، بی عدالتی، رنگ و ریا، وبند و زندان کافی است. آخوندها بیش از سی سال فرصت داشتند و تنها توانستند حماقت و ناتوانی و توخالی بودن خود و و عده هایشان را به اثبات رساندند.

چه کسی باورمی کند که ریاکاران برای یافتن و دربند کردن و شلاق  زدن دختر و زنی که یک تار مویش آشکار می شود مامور سواره و پیاده بسیج می کنند و ازآن طرف دسته دسته زن و دختر ایرانی را برای هم آغوشی با بیگانگان به خارج  می فرستند؟

چه کسی می پذیرد که سیستم دادکُشی آخوندی دست آفتابه دزد را ببرد و دستان دزدان میلیارد دلاری را بازنگه دارد وهنوز هم ازعدل علی و اهمیت بیت المال سخن پراکنی کند؟.

این متظاهران به دینمداری " سنگ را بسته و سگ را رها کرده اند" . امروز در هیچ جای عمومی، تاکسی، اتوبوس، نانوایی و فروشگاهی نیست که به آنها دشنام داده نشود. رسالت ما وهر رزمنده پاک نهادی اینست که حکومت را از دست آنها گرفته و به صاحبان اصلی آن یعنی" مردم"  بسپاریم تا وظیفه ی راستینمان را انجام داده باشیم. باشد که بدین ترتیب کشور به آرامش و جایگاهی که سزاوارش می باشد، دست یابد، وجدانهای ما آسوده تر گردد وملایان تا حدی ازآتش خشم روز افزون مردم رهایی یابند.

مرگ 8 سردار سپاه در یک سال

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2012/january/25/article/8-14.html

سکوتِ ویرانگر: دانشجو 
http://iroon.com/irtn/blog/6609/

نوکر تازی و خطر - دانشجو
http://iroon.com/irtn/blog/6686/