اگر آزاده آزاد همچنان در این سایت حضور داشت هنوز انگشتم را از روی دکمه ثبت و انتشار برنداشته بودم که یک بیلاخ سر پائین و یک شکوائیه میداد که استفاده از کلماتی مانند مردی و نامردی و جوانمردی و مردانگی و این قبیل بار زن ستیزانه دارد و باید از استعمال چنین لغات اهتراز نمود. البته من نیز با وی موافق بوده و خود این چیزها را میدانستم چرا که چه مردی بود کز زنی کم بود. من نیز موافق بودم که به کار بردن مردانگی به جای راستی و درستکاری و شهامت و از سوی دیگر نامردی به جای خیانت و بی شرمی و ریاکاری به نوعی برتری جنس مرد به غیر مرد را تداعی نموده و چنین واژه ها در دنیای جدید برابری زن و مرد جائی در زبان ندارند. حال اما نظرم را تغییر داده و فکر میکنم که واژه های مردی و نامردی واژه های بسیار مناسب و پر معنائی میباشند و جایگزینی برای آنها وجود ندارد و آن زمانی است که ما از رفتار مرد با زن سخن میگوییم. آن کس که دارای مردانگی است در رفتار با زنان مودب و بردبار است و حرمت را نگاه میدارد. اگر حرف تندی شنید و یا حتی به او اهانتی شد زور بازو و تمایل به خشونت را که در ذات مردان است برای مقابله بکار نمیگیرد. میداند که این جای نشان دادن اندازۀ ماهیچه و گشادی هنجره نیست. نامرد اما حرمت را نگاه نمیدارد. دست به روی زن بلند نموده و به خشونت خواستار تحمیل نظر درست و یا نادرست خویش است. ضعف استدلال را به داد و فریاد و بدزبانی جبران میخواهد. پلیدترین و بی شرفترین نامرد اسید به روی زن میپاشد، به زن تجاوز جنسی مینماید و یا به گونه ای دیگر به حریم زن تجاوز میکند.

چگونه است که در جامعه ما که مردانگی و نگاهداری حرمت زن ریشه در فرهنگ جوانمردی آن دارد گروهی نامرد در کمال رذالت به روی زنها اسید میپاشند؟ چه عاملی است که نامردی را جایگزین مردی مینماید؟ پاسخ به نظر من دین و تفکر مذهبی است. آن چه جنایت را آسان مینماید بی ارزشی قربانی است. این تاکتیک را در جنگها و نسل کشی ها دیده ایم. خوار و پلشت نمودن یهودیان فرستادن آنها به کوره های آدم سوزی را امری آسان نمود. خائن دانستن مسلمانان کشتار آنها در سربرنیتسا را سهل و آسان کرد. ریختن اسید بر زنی که آخوند او را رنگ شیطانی زده و مسئول خشکسالی و همۀ بلایای طبیعی است و در تلاش برای گمراهی و فریب مردان، زن پر گناه که ارزشی نه چندان بیش از یک حیوان دارد هیچگونه احساس جنایتی را در نامرد اسیدپاش ایجاد نمیکند.

ادیان سامی هرگز در تلاش خود برای پست انگاری زن کوتاهی ننموده اند. روزی شیوع وبا در اروپا موجب سوزاندن زنها بر سر آتش بدست نامردهای مسیحی میشد و امروز بلایای طبیعی و معضلات اجتماعی باعث سوزاندن آنها با اسید به دست نامردهای مسلمان. راست این که در ادیان سامی بجز نامردی چیزی نیست.

زن پیش از اسلام این چنین پست و بی ارزش نبود. مردهای این جوامع در کمال نامردی به زن زور نگفته و اجحاف نمیکردند. در شاهنامه زن و مرد از ارزشی یکسان برخوردار هستند و به جز کشته شدن سودابه به دست رستم پس از دسیسه های او و مرگ سیاوش، نمونه ای از خشونت و یا حتی بی احترامی به زنان را نمی بینیم بل که نقشی برابر مرد بازی میکنند. زن در میان اعراب عربستان نیز از ارج و قرب برخوردار بود. الله که یکی از خدایان آنها بود سه دختر داشت (لات، منات و عزی) که هر سه مانند ایزد بانوان ایران تقدیس میشدند. توجه نمائید به آیات زیر از سورۀ صافات قرآن.

از آنان بپرس که آیا پروردگار تو را دختران است و خود ایشان را پسران؟

یا آنکه ما فرشتگان را مادینه آفریده ایم و ایشان شاهد بوده اند؟

هان ایشان از سر تهمتشان میگویند.

خداوند فرزندی پدید آورده است، و ایشان دروغگو هستند.

آیا (خداوند) دختران را بر پسران ترجیح داده است؟

شما را چه میشود، چگونه داوری میکنید؟

آیا اندیشه نمی کنید؟

یا حجتی آشکار در دست دارید؟

پس اگر راست می گوئید سندتان را بیاورید.

سورۀ صافات (آیات 149 – 157)

از این آیات به خوبی معلوم میشود که در جامعۀ عرب پیش از اسلام اگر دختران ترجیح داده نمیشدند از ارزش کمتر از پسران نیز برخوردار نبودند. آنگاه شیخ و ملای ریاکار این دروغ بزرگ و مضحک  را گسترش داده اند که عربها پیش از اسلام دخترانشان را زنده بگور میکردند. چنانکه میبینید یکی از اختلافات عمده محمد با جامعۀ مکه این بود که آنها میگفتند خدا سه تا دختر دارد و محمد میگفت نه، فقط یک پسر دارد. اختلافی که شرش دامان ما را هم گرفت. بعد هم از آنها میخواهد که سند و مدرک بیاورند اما ادعاهای واهی او البته به سند احتیاج ندارد. محمد حتی زورش می آید که فرشته ها چنانکه عربها می انگاشتند زن باشند و به جز جبرئیل یالغوز هیچ فرشتۀ دیگری را وارد دینش نمیکند. نقش زن فقط این است که در این دنیا چهار تا چهار تا و در آن دنیا هفتاد تا هفتاد تا روی تخت نشسته و آماده سرویس دادن باشد. آشکار است که ریختن اسید بر این قربانی های تهی از شخصیت که چیزی بجز اموال مرد نیستند آسان است و درست مانند این است که روی ماشین کسی خط بیاندازی.

زمانی امیل زولا گفت تمدن به تکامل نخواهد رسید تا زمانی که آخرین سنگ آخرین کلیسا بر سر آخرین کشیش بیافتد. حال جامعۀ ما نیز با همان مشکل قدرتمداری مذهبیون روبرو است و تا آخرین سنگ آخرین منار آخرین مسجد بر سر آخرین آخوند نامرد نیافتد رستگار نخواهد شد. چه نامردی از این بیشتر که خطیب هرزه گو از منبر و موقعیتی که به ناحق بدست آورده برای حمله به زنان استفاده کند. با این که مخالف قصاص و چشم در برابر چشم هستم اگر این اسیدپاشها و آخوندهائی که آنها را تحریک میکنند به دستم می افتادند آنقدر آنها را در حوض اسید فرو میکردم و در می آوردم تا چیزی بجز اسکلت باقی نماند.