کامبیز حسینی پس از یک سکوت طولانی اخیرن در صفحه فیس بوکش اعلام کرد که کارش با صدای آمریکا تمام شده. بدون هیج توضیحی. گوینده محبوب «پارازیت»، برنامه بسیار پر بییننده ای که یک سالی است به تاریخ پیوسته، بیکار ننشسته و قرار است از ۱۷ ژانویه یک برنامه رادیویی اینترنتی شروع کند. علاوه بر این پیشنهاداتی در مورد برنامه جدید تلویزیونی هم به او شده. برایش چند سوال فرستادم تا در ابن زمیته ها توضیح دهد.
یک سالی هست که عملا ناپدید شدی! و برنامه پربیننده ی پارازیت بدون هیچ توضیحی قطع شده. علتش چی بوده؟
علت قطع برنامه ی پارازیت را باید از مدیران صدای آمریکا پرسید. من کارمند آن رسانه بودم و کنترلی روی سیاست گذاری های صدای آمریکا یا قدرت اجرایی نداشتم. ولی می توانم راجع به دلیل قانونی قطع همکاری ام با صدای آمریکا توضیح دهم. کارگزینی صدای آمریکا در نوامبر ۲۰۱۲ از من خواست که درباره ی وضعیت ثبت نامم در اداره ای به نام «سلکتیو سرویس» توضیح بدهم. بر طبق قوانین دولتی اگر شما زیر ۲۶ سال داشته باشید و وارد آمریکا شوید باید در ارگانی به نام سلکتیو سرویس ثبت نام کنید و اگر این کار را انجام ندهید نمی توانید کارمند دولت باشید. ثبت نام در این ارگان معنی اش این است که وقتی آمریکا وارد جنگ می شود اگر از شما خواسته شود شما باید بدون هیچ عذری بروید و برای این کشوربجنگید.
من وقتی داشتم استخدام صدای آمریکا می شدم در فرم استخدامی ام توضیح داده بودم که ثبت نام نکرده ام ولی در آن زمان کسی پرسشی در این زمینه که چرا ثبت نام نکرده ای از من نکر و من استخدام شدم. کارگزینی صدای آمریکا نزدیک ۵ سال بعد از استخدامم از من خواست که توضیح بدهم .گروهی از اساتید دانشگاه های آمریکا و روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر در حمایت از من نامه هایی برای صدای آمریکا در این مورد نوشتند تا این رسانه در مورد من استثنا قایل شود ولی ظاهرا این قانون ربطی به صدای آمریکا ندارد و یک قانون کلی است برای کار در هر ارگان دولتی در آمریکا. صدای آمریکا طی نامه ای که در دسامبر۲۰۱۲ به من داد اعلام کرد که همکاری من با آن رسانه در بیستم دسامبر به اتمام خواهد رسید ولی من می توانم به این حکم اعتراض کنم.
در نهایت من به علت کاغذ بازی های فرسایشی دولتی تصمیم گرفتم اعتراضی نکنم تا بتوانم هر چه سریعتر روی پروژه های جدیدترم تمرکز کنم. عده ای از مدیران ارشد صدای آمریکا از این مسله ناراحت شدند و واقعا نمی خواستند من از صدای آمریکا بروم ولی ظاهرا کارگزینی این رسانه مستقل عمل می کند و این قانون هم برگشت ناپذیر است.
به نظر میاد دلیلی که برای قظع برنامه پارازیت و رفتن از صدای آمریکا دادی بیشتر بهانه بوده و گرنه چرا بخواهند چنین برنامه موفق و مجری محبوبش را کنار بگذارن؟ اختلافات شخصی و فکری با همکاران و مدیران زمینه اش نبوده؟
من عرض کردم که دلیل قطع برنامه را باید از صدای آمریکا بپرسید. من با اینکه محتوی برنامه را طراحی می کردم ولی صاحب برنامه نبودم. صدای آمریکا صاحب اصلی برنامه بود و می توانست تصمیم بگیرد که برنامه باشد یا نباشد. اختلاف شخصی هم من با کسی نداشتم و ندارم ولی اختلاف فکری در همه ی رسانه ها هست و صدای آمریکا هم از این قضیه مستثنی نیست. بر اساس نامه ای که کارگزینی صدای آمریکا رسما برای من نوشته به علت ثبت نام نکردن در ارگان سلکتیو سرویس من دیگر نمی توانستم که با این رسانه همکاری کنم. در این نامه هیچ دلیل دیگری برای قطع همکاری من با صدای آمریکا قید نشده است.
علت موفقیت استثایی پارازیت چه بود؟
جواب: عوامل متعددی داشت. من وقتی برنامه را شروع کردم اصلا فکرش را هم نمی کردم که این برنامه نقطه ی عطفی در برنامه های صدای آمریکا شود. اصلا عادت به مخاطب میلیونی نداشتم چرا که سال ها کار تاتر کرده بودم و همیشه مخاطبان محدودی داشتم. زبان طنز تلخ و عصبانیی که برای برنامه ساخته شد به همراه کاراکتری که از این زبان برای انتقال اخبار و اطلاعات استفاده می کرد توانست با مردم ارتباط برقرار کند. البته نحوه ی اجرای من و شیوه ی نگارشم قسمتی از داستان بود. تدوین برنامه و جلوه های بصری و همچنین موزیک هایی که استفاده می شد نقش عمده ای در موفقیت برنامه داشت.
برنامه خیلی ساده شروع شد ومن نمی دانستم خطوط قرمزم کجاست و اصلا تا کجا می توانم جلو بروم. جنبش سبز و اتفاقات بعد از انتخابات ۸۸ و تمرکز برنامه روی پوشش اخباری که از ایران می آمد ناگهان هجوم مخاطبان را شامل شد و روند برنامه را عوض کرد. از یک نقطه ای به بعد من واقعا احساس نمی کردم که این فقط یک برنامه ی تلویزیونی است. مردم آمدند حمایت کردند و مسولیت ما را به شدت سنگین کردند. انتظار مخاطبان برنامه واقعا بیشتر از حد و توان یک برنامه ی تلویزیونی بود. فشار بسیار زیادی بر همه ی اعضای تیم سازنده بود و مخاطبان برنامه ما را موظف کردند تا هر هفته صدای آنها در صدای آمریکا باشیم. این باعث شد تا هر هفته تلاش بشود تا بهترین برنامه تولید شود. خیلی کار سخت ولی شیرینی بود چون شما تمام آنچه در چنته داری را بایستی در یک هفته ارایه می کردی و این تازه نقطه ی شروع می شد برای برنامه ی هفته ی دیگر!
البته از آزادی عملی که صدای آمریکا به برنامه می داد هم نباید چشم پوشید. صدای آمریکا وقتی دید برنامه مخاطب دارد آزادی عمل بیشتری داد. هر چند من زیاد مطمن نیستم که مدیران صدای آمریکا واقعا می دانستند که محتوی فارسی برنامه دقیقا چه می گوید ولی من کاری را که به نظرم درست بود انجام می دادم و به آن ایمان داشتم و آن ها هم به من اعتماد کردند چرا که دیدند پارازیت اعتماد مردم را به دست آورده است. برای یک برنامه ی نیم ساعته ی هفتگی خیلی وقت گذاشته می شد و شب های که قرار بود برنامه روز بعدش پخش شود بعضی اوقات تا صبح روی ثانیه به ثانیه اش کار می شد. من فکر میکنم مخاطبان برنامه بدون اینکه بدانند پشت صحنه چه خبر است همه ی اینها را حس می کردند. مردم صداقت کلام برنامه را به شدت می پسندیدند. تحقیقی که به صورت هفتگی در شبکه های اجتماعی می کردم هم مزید علت بود. نمی خواستم مردم فکر کنند این برنامه دارد از آمریکا پخش می شود و باید این را منتقل میکردم که من فرقی با شما که در ایران هستید ندارم. سخت بود که در آمریکا زندگی کنی و بتوانی واقعیت های سیاسی اجتماعی درون ایران را لمس کنی و آن را منتقل کنی. من در طول هفته با اقشار متفاوت داخل و خارج از ایران حرف می زدم تا بتوانم زبان برنامه را به روز کنم.
یک مسله ی جالب که شاید به موفقیت برنامه کمک می کرد این بود که من اصلا برنامه را می نوشتم برای خودم! نه برای مخاطبی غیر از خودم. یعنی زبان برنامه زبان کوچه و بازار بود و کاراکتری که از این زبان استفاده می کرد عصبانی بود و داد و قال زیاد می کرد ولی من برنامه را برای خودم می نوشتم. خودم زمانی که نوجوان بودم و در اتاق کوچکم در شهرستان می نشستم و امید داشتم و تشنه ی اخبار و اطلاعات بیشتر بودم تا بتوانم تصمیم گیری کنم. من وقتی به دوربین نگاه می کردم با خودم حرف می زدم با نوجوانی که می خواهد بداند و جست و جو گر است تا ببیند طرف دیگر خبری که از رسانه ی دولتی ایران می بینید و می شنود چیست. این کار را با طنز می کردم چون کاری بود که بلد بودم. از طرفی من به شدت تحت تاثیر جریان طنز مشروطه هستم و به خاطر سابقه ی تاریخی اطلاع رسانی از طریق طنز و واکنش مردم ایران به این شیوه فکر میکنم بهترین راه برای جذب مخاطب جهت رساندن اخبار و اطلاعات طنز است. البته مردم خیلی باهوش تر از این حرف ها هستند و فرق بین طنز و هزل و هجو و... را درک میکنندو بر اساس نوع کار تو را قضاوت میکنند.
در این چند ماه فرصت برای فکر کردن داشتی. چه تجربه ی شیرین و تلخی گرفتی؟
جواب: من اصولا فکری نکردم در این چند ماه در این زمینه. از اینکه پارازیت نتوانست ادامه بیاید خوب قطعا متاسفم و غصه می خورم چون آن کار مثل بچه ام بود که به دنیا آمد و بزرگ شد ولی من مثل همه ی آدم های دنیا دارم زندگی ام را میکنم. پروژه هایی دارم که دارم روی آن ها کار میکنم. در این چند ماه دو تاتر کار کردم با یک گروه لهستانی در نیویورک. مضمون نمایش ها نسل کشی بود و برای همین برایم جالب بود و کار کردم. روی یک برنامه ی نیم ساعته ی رادیویی دارم کار میکنم تا به صورت پادکست در اینترنت پخش کنم و این برنامه از هفدهم ژانویه پخش خواهد شد. همزمان دارم کارهای هنری دیگری هم انجام می دهم به همراه کار روی یک برنامه ی تلویزیونی جدید که آن را هم به زودی جزییاتش را اعلام خواهم کرد.
زندگی کلا تجربه ی تلخ و شیرینی است و من هم با آغوشی باز دارم ادامه اش می دهم. همین!
حالا که دیگه برای صدای امریکا کار نمی کنی آیا پیشنهاداتی از شبکه های تلویزونی دیگه داری؟آیا کامبیز حسینی را در برنامه ی طنز انتقادی جدیدی خواهیم دید؟
پیشنهاد همیشه بود و همیشه هست. مهم این است که شرایط کاری برایت چگونه فراهم باشد. من آدمی هستم که کیفیت تولید برایم مهم است و اگر نتوانم برنامه ای در حد و اندازه های پارازیت دوباره تولید کنم ترجیح می دهم که اصلا کاری این چنینی نکنم. یعنی کارهای دیگری بکنم که تولیدش برایم احساس رضایتمندی ایجاد کند. ولی قطعا همانطور که در جواب سوال قبلی گفتم در تکاپو هستم تا بتوانم برنامه ی جدیدی با مضمون طنز سیاسی تولید کنم.
در دانشگاه فیلم و تاتر خواندی آیا ممکن است حرفه ات را به این سمت تغییر دهی؟
حرفه ی من هیچوقت تغییری نیافته بود. زمانی هم که برنامه ی تلویزیونی می ساختم گه گاه اگر پیشنهاد خوبی بود تاتر یا فیلم کار میکردم. پارسال که پارازیت را اجر می کردم در تاتر خانم شیرین نشاط بازی کردم که تجربه ی منحصر به فرد و جذابی بود و متفاوت. امسال هم در چند فیلم کوتاه بازی کردم و دو تا تاتر دیگر کار کردم. اگر هم دوباره برنامه ای برای یک رسانه بسازم قطعا در جواب پیشنهاد های جذاب بازیگری و یا حتی نویسندگی و کارگردانی نه نخواهم گفت.
بدون شک کامبیز حسینی ستارۀ منحصربه فرد طنز و شعور در صدای آمریکا بود. ستاره ای که نه جایگزین شده و نه بسادگی امکان جایگزینی دارد. برنامۀ پارازیت جایی بود که بغض های فروخوردۀ یک ملت از گلوی کامبیز حسینی فریاد میشد و فریادش قابل باور بود، قابل درک بود، قابل لمس بود. او می گوید که بخش کارگزینی این سازمان از مدیریت سازمان "مستقل" عمل میکند. فکر نمیکنم تا کنون در مورد چنین پدیدۀ احمقانه ای در هیچ رسانه ای شنیده باشم! رسانه ای که مخاطبش برایش مهم نیست و بر اساس دیوانسالاری یک هنرمند را تنبیه و یا اخراج می کند که نمیشود رسانه نام داشته باشد. یک سازمان عریض و طویل دولتی است. امیدوارم کامبیز هم درس خودش را از این موضع گرفته باشد و دیگر هنرش را به یک رسانۀ دولتی که در آن "خودی" و "ناخودی" و کاغذبازی و اینجور مسایل حرف اول و آخر را میزند و مخاطب در آن به هیچ گرفته میشود، به هیچ قیمتی عرضه نکند. این هنرمند با استعداد بی شک راه خویش را در جای دیگر و از طریق دیگر به قلب ملت ایران باز خواهد کرد و مردمی که بی جهت از دیدن او و برنامۀ پر بیننده اش محروم شده اند دیگر بار میتوانند پای یک رسانۀ دیگر منتظر شنیدن صدای او بشوند. با آرزوی موفقیت برای او.
فوق العاده متاسفم که مدتیه از برنامه ی پارازیت و اجرای زیبای کامبیز حسینی خبری نیست ...ولی باز خوشحالم که کامبیز هستش و بالاخره داره یه تلاشی میکنه با مردم باشه ... کامبیز ادامه بده ! امیدوارم دوباره توی تلویزیون ببینمت .... خیلی امیدوارم به این مسئله ! نا امید نشو ! ما ایرانیا همگی دوست داریم ... پیر و جوون ... کوچیک و بزرگ ! باور کن داداش ... !!! هواتو داریم مشتــــــــــی ! جان تو ، تـــوی فکر بودم یه انقلابی بکنیم بیایم به همه ی ایمیل های VOA نامه بزنیم که کامبیز رو بیارین ! اصلا این برنامه آنتن که جایگزین پارازیت شده 1% به جذابیت اون نیست ... برنامه ی طنز سیاسی بدون تو برنامه نیست کامی ! ماچم به لپت ! ولی اگه دیدم نشستی خونه و هیچ فعالیتی نمیکنی به خدا به خدا دوست ندارم ! سعی کن دوباره راه خودتو واسه TV باز کنی و دور نباشی ... ! تا دیـــر نشده سعی کن...
حسینی عزیزم دورود برشما/ یک سئوال شما شهروند امریکائی حساب میشوئید یا نه.؟/منظورم از این سئوال این است که اگر یک روزی بین امریکا و ایران جنگ بشه شما کجای این دو جبهه می ایستی از اینکه منم در ایران نیستم و ازجمهوری اسلامی هم متنفرم .ولی اگه برای دفاع از ایرانم همه مسائل از جمله شهروندی این مملکت را به کنار میگذارم واز وطنم دفاع میکنم شکی نیست بهر حال اگر جواب شما را هم ببینم بیشتر اگاه میشم دوستت دارم عزیز هموطنم.
کلن سیاست صدای آمریکا اینه که برنامه های پرمخاطب رو آروم آروم حذف کنه.....مث کاری که با برنامه ی آقای سازگارا و نوری زاد کرد که اول از یکساعت شد نیم ساعت بعدش سازگارا رو حذف کرد....با برنامه ی پارازیت هم وقتی مخاطبش زیاد شد همین کارو کرد...نمیدونم از ترسه یا دلیلش چیه.... اما این بهانه های احمقانه باور کردنی و قابل قبول نیست....
تجربه ی متفاوت و جذابی بود پارازیت....مرسی کامبیز حسینی.
صدای آمریکا از نظر مدیریت اشکال اساسی داره، و در عرض چند سال تمام برنامه های پربینندش رو از دست داد!!!
bon courage KambizZz
چه پرت و پلا هایی در مورد "سلکتیو سرویس". کامبیز خان جوری صحبت میکنه که انگار یک بر گفته "نه" بعد کسی هم ازش نپرسیده چرا نه، بعدش هم ۵ سال بعد که پرسیدن، بجای جواب دادن معمولی رفته از رجال مملکت خواسته که واسطه بشن که جریان درست بشه! حاضر هم نشده تقاضای تجدید نظر کنه! ای بابا!
ثبت نام در سلکتیو سرویس یعنی پرسیدن، شما هم در جواب میگی من تبعه ایران هستم و در آمریکا فقط گرین کارت دارم، یا ویزا دارم و گرین کارت ندارم. مگر اینکه وقتی وارد آمریکا شودی از اول سیتیزن بودی! یک مسالهٔ به این سادگی رو ببین چه جار و جنجال راه انداخته! پس حتما اشکال چیز دیگری بوده.
خود کامبیز بهتر از هر کسی می داند که او ابتدا قربانی بد اخلاقی ها و بد دهنی ها و دشمن تراشی های خودش و سپس قربانی باند بازی کسانی مانند آرش سبحانی که خود کامبیز او را برای استخدام در صدای امریکا ترغیب کرده بود و بازیگران پشت پرده دیگری مانند نیک آهنگ کوثر شد. ماجرای سلتیکو سرویس و اینجور چیزها فقط یک بهانه هم از سوی مدیران صدای امریکا و هم از سوی کامبیز برای نشان ندادن اتفاق های پشت پرده است.
این وسط برنده اصلی قطع پر طرفدار ترین برنامه صدای امریکا (پارازیت) و جایگزین شدن آن با برنامه مزخرفی مثل (آنتن) فقط و فقط جمهوری اسلامی است که با استفاده از جو متشنج درون صدای امریکا و به کمک رسانه های تفرقه افکنی که به عنوان رسانه اپوزوسیون به امریکا فرستاده بازی را برنده شد و پرطرفدارترین برنامه منتقد خود را از بین برد.
این توضیح سلکتیو سرویس یک بهانه بیش نیست!
اصل قضيه را كه كامبيز نگفته اين است كه هفته اى نبود كه در پشت صحنه پارازيت دعوا نباشد. دعوا نه اختلاف نظر كه در موارد متعددى به فحش هاى ركيك و حتى نام بردن از اسافل اعضا مى كشيد. كامبيز هم كه غره شده بود با نگاه از بالا به ديگر همكارانش ديگر خدا را بنده نبود. اما حساب اين را نكرده بود كه صبر و تحمل سامان و ديگر همكارانش سقفى دارد. اما مديريت كودن صداى آمريكا تقصير كار اصلى بود كه اول هول شد و به كامبيز پر و بال داد تا حدى كه او جلوى دوربين از رامين عسگرد مدير وقت صداى آمريكا به صورت فردى كاملا طلبكار اضافه حقوق خواست. به حق چيزهاى نديده. بعد هم صداى آمريكا كار مصاحبه با هيلارى كلينتون وزير امور خارجه آمريكا را به او محول كرد و نتيجه آن شد كه همه ديدند. و بعد وقتى كامبيز هر هفته دعوا راست كرد نتوانست اوضاع را مهار كند. در چنين مواردى هم كارگزينى هاى آمريكايى مثل شعبده باز ها خرگوش از كلاهشان در مى آورند و يك گير و پيچ و ماده و تبصره بى ربط ، قانونى مثل همين "سلكتيو سرويس"، پيدا مى كنند كه عنصر نا مطلوب شده و دردسرساز و جنجال برانگيزى مثل كامبيز را دست به سر كنند. اين ها جدا از ابتكار و استعداد كامبيز و سامان است كه هر كدام در حد و اندازه اى قدر همكارى خود را ندانستند. اگر اين همكارى ادامه مى يافت شايد پارازيت ارتقاء هم پيدا مى كرد و بيشتر شبيه برنامه فراجناحى طنز تلويزيونى كشورهاى پيشرفته مى. شد.
کامبیز شما داخل پمب بنزین بودی سلکتیو سرویس چیه دیگه؟! عجب گیری کردیما! حالا برو لندن شبکه من و تو اونجا کیفیت اش خوبه و ایرانی ها فقط به اون شبکه اطمینان دارند.
من خودم ۱۵ ساله آمریکا زندگی میکنم. سلکتیو سرویس مثل کارت پایان خدمت ایران است. اگر نداشته باشی، بورس تحصیلی دولتی، وام بانکی دانشجویی، استخدام دولتی، و حتی شهروند آمریکا شدنت با مشکل روبرو میشه. فقط هم مردان باید درخواست کنند. من خودم هم خبر نداشتم، تا اینکه یک روز درخواست بورس کردم دیدم خود دانشگاه من را در سلکتیو سرویس ثبت نام کرده!
خوب آقای megabiz دانشگاه شما که شما رو ثبت نام کرد به شما "کارت پایان خدمت" داد؟ این یک "کارت" نیست مثل برگ پایان خدمت ایران (که مال من مال "هدیه" رهبر ه!) در ضمن من آمریکاای هم هستم و هیچ کارت سلکتیو سرویس هم ندارم. سلکتیو سرویس فقط یک سوال جواب هستش، حالا یا ۱۵ سال قبل یا ۱۵ سال بعد.
میپرسن ثبت نام کردی؟ میگی نه. میگن چرا؟ جواب میدی، نه اینکه بری از رجال مملکت درخواست کنی برات جواب بدن!
عزیز من دعوا نکن. سلکتیو سرویس یک برگ است و اگر زیر سنی پایت را آمریکا گذشته باشی باید داشته باشی... . موقع امتحان سیتیزن آمریکا شدن هم درخواست میکنن این کارت رو نشون بعدی. از من که درخواست کردند شماره اش رو!کار دولتی بخوای باید سلکتیو سرویس ثبتِ نام کرده باشی !
والا، وقتی دانشگاه من را ثبت نام کرده بود عملا یک فرم هم فرستاده بود اداره سلکتیو سرویس. بعد یک روز یک نامه از این اداره اومد دم در خونه من! البته در کلّ خوب شد چون سالها بعد موقع امتحان سیتیزن شدن فهمیدم داشتن این کارت الزامی است!
Most states, as well as the District of Columbia, Guam, Northern Mariana Islands, and Virgin Islands, have passed laws requiring registration for men 18–25 to be eligible for programs that vary on a per-jurisdiction basis but typically include driver's licenses, state-funded higher education benefits, and state government jobs.
دوستانی هم که میخوان ببینن اسمشون هست یا نه به این آدرس بروند.
والله من که زیر سنّ آمدم آمریکا و زمان گروگان گیری یک برگه آمد که بیا ثبت نام کن، گفتم نمیکنم، گفتند تو رو پنج تن بیا پر کن، گفتم احتیاجای نمیبینم برای اینکه من تبعه ایران هستم و با ویزا دانشجوی اینجا هستم و در ضمن اگر قرار باشه من سربازی برم باید برم سربازی ایران که تو جنگ هستش، واقعا هم نزدیک بود برگردم ایران و تو سربازی ثبت نام کنم. جوانی و جاهلی، چه کشیدند والدین بماند.
خلاصه تو قسمت کامنت یا هر چی که بود گفتم من تبعه ایران هستم و براشون پست کردم، همین. بعدها هم چند بار در موقعهای بعد دوباره پرسیدند همان جواب را دادم. در هنگام سیتیزن شدند هم پرسیدند همان جواب را دادم. تو حول و هوش ۹۱۱ هم تو بحبوحهٔ تروریسم هم پرسیدند، همون، هیچ مشگل نداشتم.
اون لینکی رو که شما گذاشتی پر کردم گفتند هیچ اثری از من تو سلکتیو سرویس نیست! البته هنوز برای دولت استخدام نشدم، ولی اگر قرار شد بشم همون جواب رو میدم، یعنی "ثبت نام" کردم و گفتم تبعه ایرانم، حالا شما با اون برگ چه کردید تقصیر من نیست.
حالا اصلا به من چه؟ من همچین از کامبیز خان خوشم هم نمیومد، مقدار (زیادی) لوس بود. اصل قضیه نوشته یا سناریو بود که بهش میدادند بخونه. به هر ننه قمری که اون نوشتها رو میدادی توفیر نمیکرد. حالا کامبیز خان کلّش ورم کرد که اونه و طنز ایران. اونها هم گفتند بیا برو دنبال کارت، نخواستیم! سلکتیو سرویس رو هم علم کردند که ۳ طلاقه بشه! وألله "رجال مملکت" که ایشون رو پشتیبانی کردند، اوباما هم خواست که "تجدید نظر" رو تائید کنه "خودش نخواست"!
اتفاقا منم مثل شما با پارازیت زیاد حال نمیکردم. از برنامه آنتن الان خیلی راضی تر هستم.