بعد از سفر به مصر، تونس، لبنان و ترکیه یک چیز برایم روشنتر شده و آن این است که اسلام سیاسی در بحران بزرگی بسر می برد. در عوض از میدان آزادی تا میدان تقسیم و تحریر شاهد بیداری و اظهار وجود قشر غیر مذهبی هستیم.  

***

حدود ۱۹۹۴ بود که برای اولین بار اصطلاح «برخورد تمدنها» را از زبان یکی از کارمندان نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد در نیویورک شنیدم. داشت کتاب سامؤل هانتینگتون را ترجمه می کرد. می گفت داغترین تئوری قرن است: برخورد تمدن غرب و اسلام بر اساس علمی ترین تحقیقات جامعه شناسی.

بحث های زیادی در ایران در محافل دانشگاهی و رسانه ها و حکومت در گرفت. خصوصا که تئوریسین آن استاد دانشگاه هاروارد بود و ظاهرا یهودی. یعنی تمام. خیلی ها باورشان شده بود که اسلام -- به طور خاص از دید خود بزرگ بینانه آنها جمهوری اسلامی -- دارد با کل غرب دست و پنجه نرم می کند. چندی بعد هم محمد خاتمی در برابر آن تز «گفتگوی تمدن ها» را ارائه کرد. 

***

وقتی در مورد حقوق انسانها صحبت می کنیم تقسیم کردن جهان به دو قطب اسلام و غرب معنی ندارد. مسلمانان مانند بقیه مردم کره زمین خواهان حقوق اولیه و رفاهند. می خواهند در صلح صفا زندگی کنند.

در دهکده جهانی امروز، حقوق بشر و دموکراسی را غرب تحمیل نمی کند بلکه مردم همه ی کشورها به ارزش و اهمیت آنها پی برده اند. آزادی بیان و عبادت، تساوی زن و مرد، کرامت انسانی و امثال اینها حق همه است، چه مسلمان چه غیر مسلمان. چه در غرب، چه در شرق. چه در ایران «اسلامی» چه در آمریکا.

***

آنچه بخصوص در قاهره و تونس و استانبول دیده ام فعال شدن قشر مهمی از مردم است که ضد مذهب نیستند اما از اعمال سیاست های مذهبی ناراضی اند و آزادی های خود را در خطر می بینند. نیروهای اسلامی که با حمایت و رای اکثریت مردم به قدرت رسیدند در حفظ و گسترش محبوبیت خود موفق نبوده اند و بیشتر دست به کارهایی زده اند که فقط اقلیت متعصب خود را راضی کرده است. 

محمد مرسی که یک سال پیش فقط با اندکی بیش از نیمی از آراء مصری ها به قدرت رسید حالا با از سرگیری تظاهرات سراسری علیه حکومت اخوان المسلمین در ضعیفترین موقعیت قرار دارد. 

دولت اسلامگرای ترکیه هم که بیش از ده سال با اقتدار حکومت کرده اعتماد بنفس گذشته را ندارد. اعتراضات گسترده ی یک ماه اخیر در استانبول و آنکارا و دهها شهر دیگر که ابتدا علیه قطع درختان یک پارک شروع شده بود با گذشت زمان روشن شد که در واقع واکنشی در برابر اسلامی شدن تدریجی کشور است.

در ایران هم نتایج انتخابات نشان داد نیمی از مردم واجد شرایط در تهران و شهرهای دیگر در انتخابات شرکت نکردند. و حتی آنهایی هم که رای دادند باعث پیروزی کاندیدایی شدند که مورد حمایت اصلاح طلبان و سبزها بود، نه ولی فقیه و سپاه و سایر نیروهای افراطی. پیامی هم که در تعداد ناچیز آراء نماینده ایران در مذاکرات هسته ای بود بر کسی پوشیده نیست.

***

هر کجا در منطقه نگاه می کنیم اسلام گرایان بزرگترین دشمن خود بوده اند. در کشورهای خود تحت فشار افکار عمومی هستند. قدرت دافعه شان خیلی بیشتر از جاذبه بوده. محبوبیت و معصومیت و مظلومیت سالها و دهه های قبل به سر رسیده.

این بلاگ اول در ایرانوایر پست شد.

عکس:‌ حمزه هنداوی، آسوشیتد پرس