بیش از دو دهه است که عباس صفاری شاعر ایرانی مقیم لس آنجلس، در مصاحبه‌هائی که در ایران با او انجام شده و معمولاً در مجلات و روزنامه‌های چاپ داخل و در تارنمای دولتی ایسنا منتشر می‍شوند، ادبیات مهاجرت و بویژه آثار شاعران و نویسندگان تبعیدی را که در برابر استبداد دینی حاکم بر ایران، ایستاده‌اند و از آزادی و عدالت اجتماعی دفاع میکنند، میکوبد و به جای این که پلی باشد میان ایرانیان درون و برون مرز، تنها در پی جاه‌طلبی‌های شخصی خود است. به این منظور او وقتی برای داخل حرف میزند ادبیات مهاجران را علناً ناچیز می‌شمارد اما وقتی برای خارج نشینان می‌نویسد کلام خود را عوض کرده و وانمود میکند که حرف‌هایش به دست مصاحبه کننده، نادرست منعکس شده و او کار این شاعر و آن نویسندۀ مقیم خارج را دوست دارد!

به عنوان نمونه سه شاهد میآورم: 

۱- در بهمن ماه ۱۳۷۷ گفتگوئی با صفاری از سوی رسول یونان در مجلۀ "معیار" چاپ تهران، منتشر شد که در آن گفته بود شاعران ایرانی مقیم آمریکا و اروپا، دانشِ لازم از محیط زندگی خود را ندارند و نمیتوانند مانند او شعری بگویند که انعکاس دهنده‌ی مسائل محیط‌شان باشد. و سپس نام چهار تن از این شاعران، از جمله مجید نفیسی را ذکر می‌کند. (۷ سال پیش از این گفتگو، من مجموعه‌ی "شعرهای ونیسی" خود را منتشر کرده بودم. که حاصل زندگی هفت ساله‌ی من در شهرک ونیس کالیفرنیای جنوبی بود. پس از انتشار این کتاب، شهرداری ونیس، در سال ۲۰۰۰، بندی از شعر بلند "آه لس آنجلس" مرا در فضای عمومی بر دیواری نزدیک ساحل، حک کرد). من از این مصاحبه بی‌خبر بودم تا وقتی که صفاری از ایران برگشت. به من تلفن زد و گفت رسول یونان به اشتباه نام تو را در آن گفتگو آورده وگرنه منظور من فقط سه شاعر دیگر بوده است! 

۲- در سپتامبر ۲۰۱۲ در تارنمای دولتی ایسنا متنی چاپ شده بود از سخنرانی عباس صفاری و محمد هاشم اکبریانی در نشست‌های "عصر روشن" در تهران که در آن ادعا شده بود که ادبیات فارسی ایرانیان برون مرز "کاملاً شکست خورده است." یک ماه بعد صفاری، در خارج از ایران در گفتگوئی که با حسین نوش آذر در تارنمای رادیو زمانه داشت، دوباره مدعی شد که حرف‌هایش در ایسنا، به درستی منعکس نشده و در ضمن ناسزائی هم نثار شعر مجید نفیسی و منصور خاکسار کرده بود.

۳- چند روز پیش در یازدهم آذر ۱۳۹۷ در گفتگوئی که از سوی صادق رئیسی با صفاری در روزنامه آرمان چاپ تهران منتشر شده، صفاری بار دیگر ادبیات مهاجرت را کوبیده و بخصوص ۴ شاعر را که همه در برابر استباد دینی حاکم بر ایران موضع دارند، و از عرف گرائی و مردمسالاری سخن می‌گویند به سخره گرفته: میرزا آقا عسگری (مانی) را ملک‌الشعرائی خوانده که از رونق افتاده، و اسماعیل خوئی را شاعری می خواند که نباید هرگز ایران را ترک میکرد تا در غرب خراب شود، اسماعیل نوری‌علا ( پیام) را شاعر خوبی خوانده که شعر را کنار گذاشته و به سیاست چسبیده و مجید نفیسی را کبوتری که زمین‌گیر شده نامیده است. البته صفاری این بار هم از سیاستِ یک بام و دو هوا پیروی کرده و برای این که دهان برخی از دوستان جوان را ببندد، در صفحه فیس بوک‌‌ش، چند شاعر مقیم اروپا، آمریکا و کانادا را به عنوان شاعران خوب نام می برد. بدون این که توضیح دهد چرا همین کار را با روزنامه آرمان چاپ تهران، انجام نداده است.

استفاده از واژه "زمین‌گیر" در مورد من اتفاقی نیست، و صفاری در واقع به ضعف چشم و نابینایی من اشاره دارد، منتهی جرأت نمی‌کند که آن را به صراحت بیان نماید. چند سال پیش، پس از این که من در فوریه ۲۰۱۲ در سخنرانی‌ام به زبان انگلیسی در دانشگاه استانفورد زیر عنوان "شعر فارسی در لس آنجلس: دردِ بازگشت در برابرِ انطباق پذیری" به معرفیِ پنج شاعر مقیم لس آنجلس از جمله صفاری پرداختم او در صفحه‌ فیس بوک خود به جای این که از من تشکر کند، به بهانه‌ی این که من ترجمه فارسی مناسبی برای شغل او نگذاشته‌ام به ناسزاگوئی پرداخته و مرا متهم کرد که بخاطر معلولیتم از یارانۀ دولتی که از مالیات او و امثال او به دست میآید زندگی خود و پسرم را تأمین می‌کنم. البته در فاصله‌ای کوتاه این مطلب را از فیس بوک‌ش برداشت اما از آنجا که آن را بصورت ایمیل برای من فرستاده بود، هنوز آن متن را دارم و اگر لازم شود منتشر خواهم کرد. من همچنان که در فیلم مستند "پرتره‌ی مجید نفیسی" که در سال ۲۰۱۴ توسط صدای آمریکا ساخته و پخش شد، گفته‌ام علیرغم ضعف چشم، توانسته‌ام دکترای خود را در زبان‌ها و فرهنگ‌های خاور نزدیک از دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس بگیرم، پسری را بزرگ کرده ام که نه تنها در کار خود هنرمندی شناخته شده به حساب می‌آید بلکه صاحب دو شرکت موفق تولید موسیقی شده است. بعلاوه من خود دوازده بار در مسابقۀ دو ماراتون در لس آنجلس شرکت کرده و از سال ۲۰۰۵ تقریباً هر هفته یک شعر به فارسی و برگردان آن به انگلیسی در دو تارنمای ایران دات کام و ایرون دات کام منتشر کرده‌ام. و این است ترجمه‌‌ی نظر شاعر مشهور آمریکایی نیومی شهاب نای که پدرش فلسطینی بوده در بارۀ آخرین شعری که زیر عنوان "جشن بزرگ" به یاد همسر تیرباران شده‌ام عزت طبائیان هفته پیش، در ایرون دات کام منتشر کردم گذاشته است: "بسیار زیبا، برآمده از دل، سخت دوست داشتنی، سخت تأثیرگذار و قدرتمند مانند همه شعرهایت. مجید، تو شگفت انگیزی، و این عمیقاً برمن اثر گذاشته. نیو می"

جالب توجه این جا است صفاری که مانند سیاستمداران حزب جمهوریخواه آمریکا از رونالد ریگان گرفته تا دانلد ترامپ، مالیات سنگین از شهروندان و عدم توازن بودجه دولت را به گردن نادارها و ناتوان‌ها می‌اندازند، در فیلمی که در سال ۲۰۱۵ آقای علا محسنی، در بارۀ او برای بخش فارسی بی بی سی ساخته، به این می‌بالد که پس از اقامت چهل ساله‌اش در آمریکا هنوز شهروند این کشور نشده و گذرنامه ایرانی دارد! تو گوئی بی‌اعتنایی به زندگی مدنی در کشوری که در آن زندگی می‌کند مایه افتخار است و کسانی که امروزه بر خلاف او با پذیرش وضعیت دو تابعیتی خود را ایرانی-آمریکائی می‌شمارند باید از خود شرم کنند. زهی عوام فریبی! زهی ایران دوستی دروغین! زهی سیاست یک بام و دو هوا!
 
مجید نفیسی
۱۹ دسامبر ۲۰۱۸