پانصد سال بعد از رنسانس در اروپا و تالیف صدها کتاب هنوز تعریف دقیقی که همه را راضی کند از این اتفاق بزرگ وجود ندارد. اما شاید قابل پذیرش ترین توصیف از رنسانس ؛ از آسمان به زیر کشیدن و روی زمین قرار دادن همه مباحثی بود که در دوران 1500 سال سیطره تفکرات مسیحی بر اروپا حکمفرمایی میکرد. دیگر صحبت از بهشت و جهنم و مکافات روز جزا و برنامه کاری بهشتیان و ساکنان جهنم مطرح نبود.

 انسان  در مرکز و کانون همه اتفاقات و تفسیرات  و به ویژه هنر جای گرفت. بدیهی است که بدن انسان و جزئیات آن دقیقا مثل دوران روم باستان و یونان در مرکز توجهات هنرمندان به ویژه نقاشان و مجسمه سازان قرار گرفت. دموکراسی از اراده انسان بر تن خود شروع میشود. این شعار اغلب هنرمندان آن دوره شد.

میکل آنجلو که با دانشمندان و روحانیون مسیحی نشست و برخاست داشت معتقد بود یک بدن زیبا نمادی از کمال انسانی است. پس از مرگش اما آلات تناسلی شخصیت‌های نقاشی‌اش، "قضاوت آخر" را با پارچه پوشاندند

هنرمندان رنسانسی با تاکید بر برهنه‌نگاری در اثر تاریخ هنر غرب را دگرگون کردند. علاقه به احیای برهنه‌نگاری کلاسیک و تاکیدی نو بر ایمان مسیحی، هنرمندان رنسانسی را در پرداختن به تن انسانی مصمم‌تر کرده بود. توانایی نقاشی پیکر برهنه معیار نبوغ هنری است اما تصویر کردنش، عاری از جدال نبود خاصه در هنر مذهبی.

دسته‌ای بر این باور بودند که برهنه‌نگاری در خدمت تقوا و دسته‌ای دیگر ایمان داشتند سبب تحریک شهوات و نفسانیات است. هر دو دسته هم دلایلی به زعم خود موجه داشتند. نمایش برهنه‌نگاری رنسانسی در رویال آکادمی لندن، چگونگی گسترش برهنه‌نگاری اروپا در شاخه‌های مذهبی و سکولار را روشن می‌کند. نشان می‌دهد که هنر برهنه‌نگاری رنسانسی چطور به آن موفقیت عظیم دست یافت، به آن نگرش شگفت در برهنه ‌نگاری و تصویر جنسیت در آن زمان. برهنه‌نگاری درهنر مسیحی در طی قرون سیزده و چهارده برآمد.

 در محدوده 125 ساله یعنی  از سال 1475 تولد میکل آنژ تا سال 1602 یعنی سال درگذشت آگوستینو کاراچی  همه فهمیده بودند که تحولات رنسانس دیگر بازگشت ناپذیره.

آگوستین کراچی :1602-1557

گالیلئو گالیله : 1546-1642

جردانو برونو : 1548-1600

لئونارد داوینیچی : 1452-1519

دانته آلیگیری : 1265-1321

میکل آنژ : 1475-1564

 مسیحیت و اعتقادات مذهبی از عرش به فرش کشیده شد و کلیسا برای ادامه حیات مجبور شد از این هنرمندان بخواهد اسطوره های مسیحیت را بر دیوارها و سقف کلیسا ها نقاشی کنند. برهنکه نگاری هم ابعاد تازه گرفت و سمبل تسلط انسان بر جسم و سرنوشتش گشت.

 در میان نقاشان برهنه نگار رنسانس  آگوستینو کاراچی هوش سرشاری داشت و اسطوره ها و قهرمان باستانی را سوژه نقاشی هایش قرار داد. قهرمانان کاراچی با خونسردی و بدون هچ نگرانی مشغول عشقبازی هستند. درست مثل آئین نیایش. انگار پاداشی  آسمانی  همانگونه که مسیحیت قول داده ؛  انتظار آنها را میکشد. راه آسمانها را در زمین می جویند.کامجوئی عملی انسانی و قابل تقدیر شد نه شکلی از گناهکه مستوجب عقویت و سوختن در آتش است.

 

نمایش گالری در اندازه بزرگ