به این گزاره‌ محبوب دقت کنید: «هیچ جنگی در کار نیست چون به هزاردلیل منطقی ترامپ وارد جنگ با ایران نخواهد شد».

۱- آیا شما جنگی را سراغ دارید که به دلایل منطقی آغاز شده باشد؟ اگر قرار بود حساب و کتاب و دو دوتا چهارتای حاکمان و فرمانده‌هان نظامی عینا شبیه منطق تجار، تحلیل‌گران و فرهیختگان باشد اصلا هیچ جنگی آغاز نمی‌شد؛ حداقل در دوران معاصر. بدتر اینکه هرچه نظام‌های سیاسی درگیر در منازعه بسته‌تر و متمرکزتر باشند رهبران سیاسی و نظامی آن امکان به هم ریختن بدیهی‌ترین چارجوب‌های منطق روز را دارند و رفتارهایی از خود بروز می‌دهند و تصمیماتی را عملی می‌کنند که تحلیل‌گران را که هیچ؛ مردم کوچه و بازار را هم انگشت به دهان می‌کند. از حمله صدام به ایران و بعد کویت که بگذریم، همین محمدبن‌سلمان که خودش یک طرف دعوای امروز منطقه است مگر کم تصمیم غیرمحتمل و بی‌منطق گرفته؟ حمله نظامی به یمن منطقی بود یا ماجرای قتل جمال خاشقچی؟ این فجایع در کدام بسته تحلیلی و منطقی می‌گنجید و با چه‌جور سیستم هزینه و فایده‌ای می‌خواند؟ یعنی این ولیعهد حیله‌گر سعودی که در عرض یکی دو سال چنین ائتلاف سرسختانه‌ای علیه ایران راه انداخته و دولت آمریکا را هم با خود همراه نموده بخاطر ناآگاهی از عواقب و بی‌اطلاعی از زشتی و بدنامی ناشی از سلاخی کردن ژورنالیست مشهور دستور قتل داد؟ برعکس بن‌سلمان هزینه و فایده‌ها را در دستگاه حساب و کتاب خودش ریخته و محاسبه کرده، حالا آن ملاحظات «نباید» و «نمی‌شود» حقوق‌دانان و تحلیل‌گران اتوکشیده‌ی خبره هم رفته بودند پی‌کارشان، حداقل تا اطلاع ثانوی!

۲- یک پای اصلی در تحلیل‌ منازعه جمهوری اسلامی با آمریکا و متحدانش همیشه این بوده که اگر قرار بر جنگ باشد جمهوری اسلامی با یک هزینه و فایده ساده به عنوان طرف ضعیف‌تر و تنهاتر جنگ تحت هیچ عنوانی آغاز کننده نبرد نیست و نمی‌تواند باشد و از آنجایی که ترامپ هم اصولا وارد هیچ جنگی نخواهد شد. پس خطر جنگ منتفی است و این لشکرکشی‌ها همه‌اش بازی است و می‌خواهند اعراب را بدوشند و...

خب حالا اگر رهبران موثر و فرماندهان این مملکت درست یا غلط فکر کنند که اگر ترامپ را به یک درگیری نظامی محدود بکشانند، او تحت فشار جامعه بین‌الملل و رقبای داخلی رای آمریکایی‌ها را از دست خواهد داد و در نتیجه نظام از شر او و ائتلاف و تحریم‌های کمرشکن خلاص می‌شود، آن‌وقت در ذهن این رهبران فایده جنگ بر هزینه آن می‌چربد و بنابراین کشور ضعیف‌تر و تنهاتر هم می‌تواند آغازگر نبرد باشد. پس نه تنها خطر جنگ منتفی نیست بلکه ایران تحت یک شرایطی هم ممکن است آغازگر جنگ باشد و ترامپ هم بر خلاف خواست خود بجنگد.

۳- سرانجام اینکه هر دو سوی این منازعه رهبران و فرمانده‌هان پیش‌بینی‌ناپذیری نشسته‌اند با قوای تا بن دندان مسلح. هر دو طرف بارها ثابت کرده‌اند که در لحظات حساس به ملاحظات منطقی کارشناسان و خبرگان مقبول عموم اعتنایی ندارند و کار خودشان را پیش می‌برند. مردم هم صرفا باید خود را با موقعیت دشوار پس از آن هماهنگ کنند. از این‌رو خطر جنگ واقعی است و تلاش برای پرهیز از آن وظیفه‌ای اخلاقی. تاکید بر موانع درگیری نظامی هم شبیه پیش‌گویی و بی‌توجهی به تاریخ پیوسته جنگ و نزاع در خاورمیانه معاصر است.

محسن حسینی قلاتی