شرح آرزومندی


سخنرانی دکتر محسن رنانی در تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۹۸، در جمع فعالان اقتصادی و اجتماعی کاشان

چرا به آینده ایران امیدوارم؟

در ۱۷ دقیقه اول ایشان مقداری مقدمات را ذکر میکنند و  سپس وارد بحث پیرامون شورشهای اخیر و پیام آنها و روند پیش روی نظام سیاسی می شوند. اگر میخواهید نکات اصلی این سخنرانی را متوجه بشوید از دقیقه ۱۷ آن را پی بگیرید.

از لحاظ فردی ما در بهترین فرصت تاریخی برای شکفتگی انسانی هستیم. شکفتگی انسانی در بحران اتفاق می‌افتد. ما در بحران می‌توانیم انسانیت خودمان را محک بزنیم. یکی از بهترین آزمایشگاههای انسانی امروز در ایران است.

از لحاظ اجتماعی ما در انتهای مسیری هستیم که مسیر ناامیدکننده و آسیب‌زننده بود و داریم به دریچه‌های روشنایی نزدیک می‌شیم. این بحثی است که امروز می‌خوام باز کنم که چرا این حرف رو می‌زنم.

ما به نقطه‌ای رسیدیم که نظام سیاسی باید تصمیمات اساسی بگیرد.  کشور داری ما دیگر به شیوه گذشته قابل ادامه نیست. منابع‌مان تمام شده و آب 70 درصدش مصرف شده است، نفت 60 درصدش مصرف شده و جنگل‌هایمان 60 درصدش تخریب شده و تمام فرصت‌هایی که یک حکومت می‌تونست از انباشته های گذشتگان بخورد، خوردیم. نظام بروکراتیک هم مریض و ناکارآمد و فاسد است و اصلی‌ترین سرمایه هم که مردم است را مستهلک و فرسوده کرده است. بنابراین نظام تدبیر به نقطه‌ای رسیده که امکان مدیریت بحران را هم ندارد. ادامه مسیر رو به فروپاشی است که با فروپاشی اقتصادی شروع و بحران‌های  سیاسی و اجتماعی هم به دنبالش خواهد آمد.

شاخص شدت انرژی نشان می‌دهد یک جامعه تا کجا می‌تواند برود. سال‌هاست ورودی انرژی به سیستم اقتصادی، اجتماعی‌مان از خروج انرژی کمتر است. سیستمی که ورودی انرژی در آن کمتر از خروجی آن باشد در حال استهلاک و فرسوده شدن است و ما سالها است که از این نقطه رد شده ایم.

شاخص شدت انرژی، شاخص بودجه دولت، حجم بدهی‌های دولت، حجم نقدینگی، نرخ رکود، نرخ تورم به نقطه‌ای رسیده اند که قابل ادامه نیست.  مثل یک بیمار سرطانی به نقطه‌ای رسیده که باید تصمیم اساسی بگیرد. نظام سیاسی ما به نقطه متاستاز در سرطان رسیده که یا باید تن به جراحی و شیمی درمانی و دارو و تغییر سبک زندگی بدهد و یا به وضع موجود ادامه بدهد که این شورش ها شروع آن خواهد بود.سال 94 در نامه به شورای نگهبان گفتم شورش پابرهنگان از دو سال دیگر آغاز خواهد شد. آغاز بحران‌های پی در پی. دست کسی هم نیست که شورش بشود یا نشود چون رهبری ندارد. اینجاست که نظام سیاسی باید تصمیمات اساسی بگیرد و به آن تصمیمات پارادایم شیفتی یا افق گشایانه میگویند .من معتقدم نظامی سیاسی دارد متوجه عمق بحران می‌شود. فکر می‌کرد بعد از 88 تمام شد. رقیب داخلی جدی (اصلاح‌طلبان) که قلع و قمع شدند و یا خودشان خراب‌کاری کردند. این شورش‌ها یک نقطه لولایی است در تاریخ ایران. تاریخ ایران از این به بعد، ادامه قبل نیست.این شورش ها اتمام حجت به نظام سیاسی بود.

ویژگی این اعتراضات چیست؟

- کاهش فاصله با شورش‌های قبلی

- سرعت این شورش‌ها. سرعت این شورشها خیلی هشدار دهنده است یعنی این‌که در عرض یک روز دو روز صد شهر اصلی کشور درگیر بشود یا از 31 استان، 20 استان درگیر شود خیلی هشدار دهنده است.

- خشونت آمیز و نفرت آمیز بودن این شورش‌ها منحصربفرد است. و نحوه رفتار فرق می‌کند. خود برخورد حکومت هم فرق می‌کنه. در سال ۸۸ ده ماه طول کشیدتا ۷۰ نفر کشته شوند. در شورشهای ۹۶ یک ماه طول کشید تا ۵۰ نفر کشته شوند. الان ظرف سه روز دویست سیصد نفر کشته شدند. چندصدنفر. یعنی واکنش حکومت هم از سر ترس و نگرانی است.

- مهم‌تر از همه دو چیز است:

1) ورود فقرا و پابرهنگان به شورش‌ها

2) ورود نوجوانان به شورش‌ها

ده دوازده میلیون بی‌کار، ۱۰-۱۷ میلیون حاشیه نشین و۲۰-۳۰ میلیون نسل جوان. نسل نوجوانی که با نسل‌های گذشته کاملا متفاوت است. نظام ارزشی‌اش معلوم نیست و هیچ رهبر کاریزمایی را قبول ندارد.حتی اگر میرحسین موسوی از حصر هم بیاید بیرون رهبر این افراد نیست.

تغییر در جامعه، 5 مرحله دارد:

1- بهبود: عملکرد خراب است و نیاز به تلاش بیشتر و مدیریت  بهتر وجود دارد.

2- اصلاح: فراینده خراب است و باید فرآیندها اصلاح شود.

3- تحول:  لزوم تغییرات جدی و جراحی

4- پارادایم شیفت یا افق گشایی: تغییر مسیر

5- اضمحلال و یا انقلاب

در دوره آقای روحانی باید افق گشایی می‌شد که عملا نشد. ما در حال حاضر همچنان در دوران افق گشایی هستیم تا زمانی که شورش‌های مکرر امکان افق‌گشایی را از بین ببرد. بعد از آن یا اضمحلال است مثل ونزوئلا و یا شورش و انقلاب و درهم‌ریزی است.

چرا می‌گویم راه دیگری نیست؟ یعنی یا باید افق گشایی شود و یا منتظر شورش‌های بعدی باشد؟ چون در هر جامعه‌ای، جامعه یک اقتداری دارد و حکومت هم یک اقتداری. در جوامع سنتی و ماقبل مدرن، اقتدار حکومت بالاست و اقتدار جامعه پایین است. یعنی حکومت هر کاری کند، جامعه تمکین می‌کند.در فرایند توسعه، اقتدار حکومت آهسته آهسته پایین می‌آید تا یک جایی بایستد، اقتدار حکومت به صفر نمی‌رسد. و در همین فرایند توسعه، اقتدار جامعه آرام آرام بالا می‌رود. این فرایند در اروپا ۴۰۰ سال طول کشید، در آمریکا ۲۰۰ سال، در ژاپن ۱۵۰ سال و در ایران ۴۰ سال.

اقتدار یعنی قدرت اعمال قدرت، بدون اعمال قدرت {زور}. زمانی اقتدار است که قدرت هست، ولی بدون اعمال قدرت {زور} من تمکین کنم. بنابراین اقتدار حکومت آمده پایین و اقتدار جامعه روز به روز بالاتر می‌رود.

ما جزء ۴ کشور دنیا هستیم که «پنجره جمعیتی» داریم که اگه استفاده نکنیم ۵-۱۰سال دیگر از دست خواهد رفت. فرصت استثنائی در طول تاریخ است.پنجره جمعیتی یعنی در یک دوره‌ای یک مرتبه نرخ رشد بالا برود و سپس پایین بیاید. به قدرت رسیدن چین استفاده از این فرصت پنجره جمعیتی بود.

کمتر کشوری است که در آن، به این سرعت اقتدار حکومت و جامعه جابجا شود. به این دلیل است که ادعا می‌کنم که حکومت هیچ راهی جز پارادایم شیفت ندارد.

در ایران حافظان سنت از بین رفته اند.