چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات... گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات... گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا... شادیِ همه لطیفهگویان صلوات
Jahanshah | ۲۱ ساعت قبل
۰ ۲۸
ما زنها همهمان دو دهان بزرگ داریم که مردها فقط یکیش را دوست دارند و برای آن یکی گوشهایشان از دم بسته است. از همان دهانی هم که دوست دارند بچهشان را میخواهند و حق کمبربندشان را. پس کار شاقی نکردهای. اما دست خودت نیست! تو تمام دهانهایت چارتاق باز است و فکر میکنی همه باید برای زبان چرخاندنت غش و ضعف کنند. گفتم که یک امروز که بلند شده رفته خانه رک و رفیقهایش، من و شوهر طفلکیام هم نفسی بکشیم و به بهانه تولدش خلوتی بکنیم بدون جیغهای ممتد توله او و قهقهههای بیخیال خودش پای تلویزیون و گوشی.
Jahanshah | ۲۲ روز قبل
۲ ۱۹۳
انقلاب موفق نشد. این همه آدم کشته شدند و جگر عزیزان کشتهشدهها که شاهد تاریخشان بودند و شهید صحنهی آزادی شدند کباب شد اما به ما ترسوترها و جانعزیزترها خوش هم گذشت. جگرمان سوخت و هنوز هم میسوزد، اما مگر میشود حجم اهمیت زندهبودن و وجودداشتنمان و دادزدنهای تکتکمان را در آن روزهای رستاخیزگونه نادیده گرفت؟ آدم باید کور باشد و این زیبایی به جامانده از آن روزها را در بینابین همین پلشتیهایی که هر روز بیشتر از قبل بر سرمان آوار میشوند، نبیند.
Jahanshah | ۲۷ روز قبل
۰ ۱۲۹
نظرات