شاید بهتر است دراز بکشم. دیگر تحمل وزنم را ندارم. می‌خواهم بیشترین سطح تماس با زمین را داشته باشم. تا جایی که می‌توانم بدنم را با زمین مماس کنم. شاید در آن فرو بروم. شاید هم ارتجاعی شود و مرا به بالا پرتاب کند. آنقدر که از ابرها رد شوم. آنقدر که مرزی نبینم. شهر و کشور نقطه شوند. زمین نقطه شود. ماه نقطه شود. به درون خلأ زمان و مکان پرتاب شوم. اما باز هم برمی‌گردم.

ابر. خورشید. آسمون. ستاره. ماه