حافظه آدم هیچ‌جا نمی‌رود. تنها یک تلنگر می‌خواهد. یک بو، یک تماس دست، یک صدا و نوای موسیقی یا حتی یک خال. آدم یادش می‌آید. لازم نیست حافظه فیل داشته باشی یا کینه شتر. ما آدم‌ها همه را با هم داریم. فقط گاهی خفقان می‌گیریم، گاهی خودمان را گم و گور می‌کنیم و گاهی منتظر بزنگاه می‌مانیم. اما این حافظه بی‌پدر بزرگترین دشمنت می‌شود. می‌خورد و می‌رود جلو. خاصه که یادگار آن زخم اینطور جلوی چشمت بلولد و بدود و مغزت را به سوت بیندازد.

افسار