رفته‌ام. فرار کرده‌ام. پاشیده‌ام به آسفالت. چرخیده‌ام در تایرهای ساب رفته تاکسی‌هایی که درهاش مثل دهان راننده‌اش هیچ‌وقت بسته نمی‌شود! گریس شده‌ام در دنده‌ای که جا نمی‌رود. نمی‌دانم چاره‌اش گریس باشد و واسگازین! در سوراخ کلید چال شده‌ام و کسی لاشه‌ام را در شیارها چرخانده است. گورم را روی تختم نکنده‌اند اما.

بومرنگ