چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
آنچه در اجتماع شد... اول میان ما شد... از بهر حفظ وحدت... کشتیم فکر کثرت... دوست، نشانه کردیم... دشمن, بهانه کردیم... مخالف، مرعوب شد... آزادی, سرکوب شد... همراه این وعدهها:... بحث پس از مرگ شاه
Jahanshah | ۲ ساعت قبل
۰ ۱۵
در وطنم ایران من خودم نبودم .هیچ وقت پیش نیامد که برای خودم و دنیای دست ساز خودم زندگی بکنم. هیچ وقت پیش نیامدبی هراس از هیچ نگهبانی پشت سرم زندگی بکنم. همیشه هراس از کنترلم داشتم. کتاب «۱۹۸۴» همیشه در من زندگی می کرد.
Jahanshah | ۲۳ ساعت قبل
۰ ۲۹
برای ما کار درونی نشده. ما پروتستانیسمی نداشتیم که کار را در دین حل کند. کار هم در آن گوشه هست، ولی تعیینکنندهی عاقبتات نیست. اینجا کمکم کار به چیزی فرعی تبدیل شده. مفاهیمی مثل سودآوری و راندمانْ در این سوی جهان بیمعنا هستند. لیبرالها این را ربط میدهند به اینکه طرف حقوقش را از دولت میگیرد و اهمیتی به بهرهوری شرکت نمیدهد. اما از آنجا که در بیشتر بخش خصوصی هم وضع به همین منوال است، پس مسئله به تلقی جامعه از کار گره خورده است: کار بیشتر مساوی است با باختن.
Jahanshah | ۲ روز قبل
۰ ۳۱
نظرات