چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
برای ما کار درونی نشده. ما پروتستانیسمی نداشتیم که کار را در دین حل کند. کار هم در آن گوشه هست، ولی تعیینکنندهی عاقبتات نیست. اینجا کمکم کار به چیزی فرعی تبدیل شده. مفاهیمی مثل سودآوری و راندمانْ در این سوی جهان بیمعنا هستند. لیبرالها این را ربط میدهند به اینکه طرف حقوقش را از دولت میگیرد و اهمیتی به بهرهوری شرکت نمیدهد. اما از آنجا که در بیشتر بخش خصوصی هم وضع به همین منوال است، پس مسئله به تلقی جامعه از کار گره خورده است: کار بیشتر مساوی است با باختن.
Jahanshah | یک روز قبل
۰ ۲۴
مثل غشیها، چشمهاش داشت میافتاد پس سرش. کیف موادی که خون به خونش میانداخت، دهانش را باز نگه داشته بود و ته خندهای هم به گوشه لبش وصله میکرد. در همان نشئگی، فحش چارواداری داد. از روی حوض لیز خورد و نشست کف زمین. انگار در همان عالم هپروت هم مادرانگی پاچهاش را گرفته بود که حالاهاست پاهایش شل شود و بچه با سر بیفتد روی موزاییک. روی زمین پهن شد. بچه همچنان از پستانش آویزان بود اما پایین تنهاش افتاد روی زمین و از کمر به بالا روی زانوی نیمه خمیده زن لم داد.
Jahanshah | ۴ روز قبل
۰ ۳۶
باید یاد میگرفت. سخت بود ولی باید یاد میگرفت که هر حرفی را نزند. از عرب و افغانی و هندی و چینی و روس بد نگوید. به کلاه و مدل موی یهودیها خیره نشود. از کسی درباره حقوق و قیمت وسایلش نپرسد. اگر زنی را با لباس نرسیده به خط کش ناموسش دید، مادر مرده را نبرد قلعه و برگرداند. هر لبخند زنانه و هر لوندی دلنشینی که پس سلام و روزبخیر میآید را «آره» مسلم نگیرد. سخت بود...خیلی سخت!
Jahanshah | ۱۵ روز قبل
۰ ۱۰۱
نظرات