با این هفت رنگ قرص در بیداری، حتی مغزش را هم ندارم که نخ فکرت از سوزن لحظاتم بگذرد. می‌ترسم! تو یک نه بزرگی. یک واویلای مدام. زبان گزیدنی تلخ که اگر چند ثانیه‌ام را به دقیقه بکشانم، دیگر نمی‌توانم جان پخش شده در خواستنت را جمع کنم و برگردم اینجا که تو نیستی.

بزنگاه