چیزها یعنی دستکشی که تکه‌های بدن را بی‌رگ برمی‌دارد و از خون دلمه بسته به روزگار،‌ تیره و روسیاه آخ نمی‌گوید. تلفن‌ها را بر‌می‌دارد و آخ نمی‌گوید. دست‌های جدا شده را برمی‌دارد و در کیسه می‌ریزد و آخ نمی‌گوید. پاهای مانده در جوراب سرمه‌ای که از ساق به بالایش مانده در کانال آب و روغن و خون قاطی کرده را می‌اندازد در کیسه و آخ نمی‌گوید. از آخ فقط حرف آخر را می‌خواهد تا خفقان بگیرد.

چیزها