آرامش داشتم، آسایش داشتم، هم ذهنی‌ و هم روحی‌، مثلِ اینکه آن زن با بوسه‌هایش من را از آلودگی‌های فکری و درونی‌ پاک کرده بود، کاش نامَش را می‌‌پرسیدم، کاش بیشتر با او بودم، کاش از سالهای دوری از وطنَم با او صحبت می‌‌کردم، کاش من را در آغوشَش پناه می‌‌داد، کاش او را بیشتر می‌‌بوسیدم.

بوسـه‌ای به رنـگ پاییزِ تـوکـیو ‎‎