من شب‌ها خواب تو را می‌بینم؛ یعنی مشتاقم که بخوابم تا ببینم این بار ذهنم برایت چه تدارک دیده است. دوست ندارم خواب‌هایم بر اساس عکس‌های اینور و آنورِ تو باشد. دوست ندارم خواب‌هایم برایت، بر مبنای تصویری باشد که اینور و آنور از تو ساخته‌اند. از هویتی که آن‌ها برایت ایجاد کرده‌اند و می‌خواهند به من بقبولانند که تو همین هستی. نه، حالا که به لطف پساساختارگراها می‌دانیم توی منفک واقعی و منِ منفکِ واقعی‌ای اصلا در کار نیست، دلم می‌خواهد تو را در ذهن خودم، با کتاب‌ها و فیلم‌ها و آهنگ‌های خودم، بسازم.

نامه هایی به خودم