پس لرزه های ۲۰۱۰ هائیتی‌ که ما دیر رسیده و هنوز افرادِ سالم به زیرِ آوار پیدا کرده و دارو نبود، بچه‌ها از یک عفونتِ ساده جان سپرده و زنانِ باردار سقطِ جنین می‌‌کردند ـــ بس که چیزی برای خوردن نداشته و هر روز صبح مُرده‌هایشان از آلونک‌ها به بیرون گذاشته و من دیگر از آنجا ضدِ افسوس خوری شده و گفتم وای اَسفا که خدایا این‌ها گرسنه و مریضند و تو هیچ نمی کنی‌؟ تو هیچ نمی گویی؟ به مرگ عادت می کنی‌، به بویَش، به ظاهرَش، به رفتار‌َش ـــ تو خو می‌‌گیری.

ایـن گـزارش سَـرنِویـس نـَدارد