در سمنان مردم برایم حرف در می آوردند اگر می ماندم. تازه طلاق گرفته بودم و در سی و چند سالگی٬ به جای آنکه برای شوهر حیف نانم پوست رج بزنم و لایه بترکانم و بچه ای آن ته توه های تنم مثل قارچ بزند بیرون٬ از سر ناچاری دارم برای کس دیگری تولید مثل می کنم و می شوم مادر اجاره ای. می ماندم واویلا می شد. چشم مردم را که نمی شود بست. دهان هم که شده تنها تفریحشان.

بچه دان