همیشه در فاصله است که رفتار و گفتار آدم ها معنا می گیرد. آن آخرین حرف. آخرین دیدار. آخرین گفتار. هر بار در پی هر یادآوری می خواهیم معمای وجودی او را حل کنیم. می خواهیم در جدول حساب روزان و شبان با او، آن مجهول را بیابیم. آن جای خالی را پر کنیم. تازه انگشت هایش را به یاد می آوریم موقع خطاب. موقع عتاب. موقع خداحافظی. حرکت موها و شانه ها و هماهنگی قدم ها وقت رفتن. کسی که می رود آیا به سمت ما باز می گردد و یا می رود تا نیمه ای که در ما جا گذاشته در جایی دیگر پیدا کند؟

متاسفم. وقتمان تمام شده است.