شارلاتانی به نام مصدق:

کودتای سی تیر دکتر مصدق به صورت خلاصه:

1- مصدق به صورت غیر قانونی در خواست اختیارات مطلقه برای نخست وزیری می کند. منجمله درخواست تسلط بر وزارت جنگ که به صورت قانونی در اختیار شاه بود.

2- درخواست مصدق به صورت قانونی رد می شود.

3- مصدق به صورت قانونی در 25 تیر استعفا می دهند.

4- استعفای مصدق به شکل قانونی تایید و تصویب و قطعی می شود. و از این تاریخ مصدق به صورت قانونی دیگر نخست وزیر نیست و جایگاه قانونی ندارد.

5- اکثریت مجلس به صورت قانونی به نخست وزیری احمد قوام ابراز تمایل کرده و شاه در 26 تیر به صورت قانونی فرمان نخست وزیری قوام را صادر می کند.

6- آیت الله کاشانی و حزب توده که باور نمی کردند استعفای مصدق پذیرفته شود و از مشوقان او در اجرای نمایشی استعفا بودند بلافاصله احساس خطر کردند.

7- آیت الله کاشانی در 28 تیر به صورت غیر قانونی بر علیه نخست وزیر قانونی کشور احمد قوام بیانیه صادر کرده و او را تهدید به کودتای چماق به دستان می کند: «اگر قوام ظرف ۴۸ ساعت نرود اعلام جهاد خواهم کرد و شخصاً کفن‌پوشیده پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت‌.»

8- در 30 تیر کودتا رسمن کلید خورد و اوباش اسلامی آیت الله کاشانی و چماق بدستان حزب توده به صورت غیر قانونی و برای به زیر کشیدن رای مجلس قانونی به نخست وزیری قانونی قوام به خیابان های تهران ریختند. از نکات جالب تاریخ نیز همراهی شعبون بی مخ(شعبان جعفری) با مصدق در این روز و به نفع او و برای روی کار آمدن اوست که اتفاقن در آن دوران از او به عنوان قهرمان یاد می شد و برای او توسط اعضای نهضت آزادی و جبهه ی ملی مراسم گلریزون برگزار می شد.

9- کودتای اوباش 30 تیر به موفقیت می رسد و مصدق به صورت غیر قانونی و به ضرب چماق و ضربات چاقو و خون با کمال وقاحت استعفای قانونی خود را فراموش کرده و به سرعت به صورت غیر قانونی سر کار برمی گردد.

10- پیدا کنید بی قانونان و شارلاتان ها را.

پ.ن: اگر مصدق آنطور که یارانش می گویند مرد قانون بود چطور حاضر شد نخست وزیری قانونی احمد قوام با چماق ندیده گرفته شود؟ و چطور حاضر شد با ضربات چماق به سر کار برگردد؟ چرا در برابر اقدامات غیر قانونی آیت الله کاشانی و حزب توده نایستاد؟

ماخذ