ویلیام شکسپیر (شاعر و نمایشنامه‌نویس و بازیگر تئاتر انگلیسی) نوشته‌های زیادی در رابطه با افسانه‌های یونان و رومِ قدیم داشته که هر کدام اهمیتِ خاصِ خودش را دارد، یکی‌ از این نمایشنامه‌ها ـــ آنتونیوس و کلئوپاترا نام دارد.

نمایشنامه غم انگیز آنتونی و کلئوپاترا که ظاهراً در سال ۱۶۰۶ یا ۱۶۰۷ میلادی به رشته تحریر درآمده در حقیقت مکمل نمایشنامه ژولیوس سزار است که در سال ۱۵۹۹ میلادی نوشته شده‌ است.

موضوع نمایشنامه از تاریخ پلوتارک، مورخ یونانی قرن دوم میلادی، به نام زندگانی مارکوس آنتونیوس اقتباس شده‌ است، این نمایشنامه پس از ترجمه از زبان یونانی به فرانسه در سال ۱۵۷۹ میلادی به انگلیسی ترجمه شد و چاپ دوم آن در سال ۱۵۹۵ میلادی آماده گشت.

در مورد ژولیوس سزار شکسپیر قطعات مناسبی را از کتاب پلوتارک انتخاب کرد و نمایشنامه را به دلخواه خود تنظیم نمود ولی در مورد آنتونی و کلئوپاترا کار او آسان تر شد، زیرا داستان پلوتارک را تقریباً بی هیچ دخل و تصرفی به صورت نمایشنامه درآورد.

در آنچه که شکسپیر برای نمایشنامه نوشته شده بود ـــ مجبور شد در چند جا اصلِ داستان را تغییر دهد، به عنوان مثال شکسپیر با بیان اینکه کلئوپاترا مار را در نزدیکی پستانش نگه داشته‌ است، بخشی از تصویری را که در ذهن ما از مرگ کلئوپاترا مجسم شده بود تغییر داد، تا پیش از این عموماً بر این عقیده بودند که مار بازوی کلئوپاترا را گزیده‌ است.

آنتونیوس و کلئوپاترا ـــ نمایشنامه‌ای عاشقانه و تراژیک است، شکسپیر ـــ آنتونی؛ سردار بزرگ رومی را چون عاشق دل باخته‌ای نشان می دهد که آنچنان در دام عشق کلئوپاترا، ملکه مصر، اسیر گشته که سلطنت، لشکرکشی و مسئولیت‌های دیگر خود را در مقام سرداری رومی به هیچ می‌شمارد، اگرچه ضرورت اقتضا می‌کند که به خاطر سازش با همکار خود قیصر اکتاویوس به روم بازگردد و با خواهر او ازدواج کند، عشق کلئوپاترا بار دیگر باعث می‌شود که همه چیز را ترک کند و به مصر بازگردد.

عاقبت رقابت سیاسی بین دو سردار رومی منجر به جنگ شده ـــ آنتونی شکست می‌خورد و خودکشی می‌کند، کلئوپاترا هم پس از مرگ دلداده خود برای این که او را در رکاب قیصر اکتاویوس به اسارت به روم نبرند، دست به خودکشی می‌زند.

نقاشی زیبائی را که در بالا مشاهده می‌‌کنید ـــ نقاشِ ایتالیائی؛ پُمپِئو باتونی در قرن هجدهم میلادی است.