«اوایل خیلی از مشتری‌ها از این که یک خانم شاگردم بود، تعجب می‌کردند. گاهی هم نصیحت می‌کردند چرا اجازه می‌دهی همسرت اینجا کار کند؟ می‌گفتند شاید هم می‌خواهی جلب توجه کنی. همه این مدت سعی کردیم به این حرف‌ها توجه نکنیم. بهاره شاگرد خیلی خوبی است و در کنار مکانیکی و تمیزکردن مغازه، وظایف مادری و همسری را هم به‌خوبی انجام می‌دهد. آخر از همه هم دستمزد می‌گیرد.»

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «این ماشین را می‌بینی؟ فرار روغن باعث شده موتورش آتش بگیرد. حالا هم چند روز است که اینجا افتاده تا پیستونش تراش بخورد. قطعات هم گران شده و صاحب ماشین تا حالا نتوانسته تهیه کند. عیب این یکی هم رادیاتور است. دیروز مشکل را پیدا کردم ولی سرسیلندرش قبلاً تعمیر شده و ممکن است باعث از بین رفتن واشر سرسیلندر شود. رادیاتور هم خیلی گران شده، ما هم باید مشتری را درک ‌کنیم. به همین خاطر سعی می‌کنیم همین رادیاتور را تعمیر کنیم.»

بهاره جوادی از عیب و ایراد ماشین‌ها و نحوه تعمیر تخصصی آنها می‌گوید و اصطلاحاتی که تا قبل از این فقط از مکانیک‌های مرد شنیده بودم: «این ماشین باید چند روز بخوابد. نفس‌اش درنمی‌آید. خفه است. گیربکس‌اش باید بیاد پایین ببینم ایرادش کجاست.»

خیابان دماوند را که به طرف شرق بروی و از مغازه‌ها سراغ زوج مکانیک را بگیری، یکی از گاراژهای قدیمی خیابان را نشانت می‌دهند. وارد که شوی، همان اول کار متوجه تفاوت این مغازه با دیگر مغازه‌های گاراژ می‌شوی. باغچه کوچک انتهای مغازه و زن و مرد جوانی که مشغول بازکردن رادیاتور هستند. بهاره سرش را توی موتور کرده و پیچ‌های رادیاتور را باز می‌کند. امید هم با کندن لوله آن را بیرون می‌کشد. حلقه‌های ازدواج‌شان هم یک آچار است. بهاره ۲۶ سال دارد و ۶ سالی است با همسرش مکانیکی می‌کند. از بلال‌فروشی و جگرکی شروع کرده‌اند و حالا برای خودشان در شرق تهران مکانیکی خوشنامی راه انداخته‌اند. بهاره می‌گوید «اوستا»یش امید است و او هم افتخار شاگردی‌اش را دارد. اما با این حال هنوز هم مشتری‌هایی هستند که ترجیح می‌دهند ماشین‌شان را بهاره تعمیر کند:

«مکانیکی مثل پزشکی است. وقتی ماشین به تعمیرگاه می‌آید یعنی حالش خوب نیست و ما به‌ عنوان پزشکان خودرو باید علت را پیدا و درستش کنیم. همیشه به‌ چشم بیمار به ماشین نگاه می‌کنم. روشن نمی‌شود؟ معاینه‌اش می‌کنم و با پیداکردن علت وقتی با یک استارت روشن می‌شود، کیف می‌کنم. این لحظه برای من خیلی شیرین است. ما اینجا به‌ شکل تخصصی روی ماشین‌های کره‌ای، ژاپنی و چینی کار می‌کنیم. من خودم عاشق تعمیر موتور و گیربکس هستم.»

بهاره از روزهایی می‌گوید که مسیر زندگی‌اش تغییر کرد. عاشق انجام کارهای خاص است و سختی‌های زیادی هم در زندگی پشت سر گذاشته. می‌گوید عاشق دنیای آچار، گیربکس و روغن شده: «سال ۹۴ با امید ازدواج کردم و مسیر زندگی‌ام عوض شد. همه چیز از روزی شروع شد که می‌خواستم کاری انجام دهم که شاید از خیلی‌ها برنمی‌آید. امید مکانیک بود اما مغازه نداشتیم. برای همین با مکانیکی سیار شروع کردیم. در اینترنت آگهی می‌دادیم و با هر تماس سوار بر موتور برای تعمیر می‌رفتیم. مکانیکی با قطعات ریز و درشت سر و کار دارد، مثل بدن انسان است و این پیچیدگی همیشه ما را سر شوق می‌آورد.

ادامه