(ورس یک)

چسپیدن بمون عینه زالو
دیگه خونی نمونده تو بَدن جای باتوم
هی
ببین مُصیبتِ بَخته داغون
بلا دوره چشا خونه په كو آبه كارون
شما نمیدونید با كی طرفید
اینسری هشتادی تو كاره میرید زنده لبه تیغ
با اینكه كارا دُشواره گُذشتیم عه این زندگی
خسته ایم همه از این درده ابدی
از این حسه خستگی از این حسِ بردگی
جونا تو خطره بزا صِدا بِدیم علنی
تو كه پای رقمی ندیدی حقو اصن
رسید اون روزی كه مُخالفا تو روت وایسن
زنی جون داد پُشته سلول تا بچشو ببینه
پُره عقده شدیم كاری كردین ترسا بریزه
چرا بچه كُشتین وقتی دیدین اوضا بی ریخته
تو جِلد شما یه شیطانیه كه آدم نمیشه
نه

(ورس دو)

این ترحم دور وریارو نگیر جدی
چون پره گرگه تو این مسیر خیلی
ابجی و داداشام هی میرن زرتی
شدیم عین فیلم‌های نظیر هندی
اون هالوینا فیکه بیا ببین اصلیشو
از ای همه ضربه حتی زمین زخمی شد
نمیدی تشخیص دوست دشمن
ردتو میزنن بزنی یه مین حرفی تو
نمیشنوی میزنه کشور صلح داد
شاشیدم تو وضعی که پدر معتاد
برا پول تریاک اجبار دختر کنه گدایی
واس مادری که جون دخترش و پسر مفت داد
بزن اگ بده گفت و خواس حق
بزن اگ اشتباهه حاجی كار من
بزن که گرفته مردمو ایران غم
بزن اگ با زدن خوب میشه حاله عن
بزن بشكون كوك نمیشه ساز نه
بزن مگ چقدر صبر داره این تنه لش
سلامتی همه‌ آزادی خواه های تو زندون
مث شیر واسه خاک وایستادن تو میدون

(کورس)

دیگه رفته خنده رو لبم
دیگه حالم خوش نی شده بَد تار شبم
شبا كابوس هی پُر تكراری
دیگه بُغضه تو سینه شده چفته اون تنم
بیا بسازیم ما عِشقو فردا
بیا دور باشیم بِكاریم حسو درجا
هنو امید داریم حسِ پرواز
بلخره تموم میشه اره ریخته ترسا