با صدای بی صدا...
مثل یک کوه بلند
مثل یک خواب کوتاه
یه زن بود یه زن...
-
با... دستای خالی
با چشمای خسته(:
با پاهای بیجون
یه مرد بود... یه مرد
-
شب با تابوت سیاه
نشست توی چشماش
خاموش شد ستاره...
افتاد روی خاک
-
با لب های تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره قطره
-
قطره آب... قطره اب ((((: