Lyrics: Forough Farrokhzad
Melody: Sam Goharbin
Music Producer: Majid Kazemi
Label: Ahangs Records
شعر: «عصیان» فروغ فرخزاد
برلبانم سایهای از پرسشی مرموز
در دلم دردیست بیآرام و هستی سوز
راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن، امروز
گرچه از درگاه خود میرانیم، اما
تا من اینجا بنده، تو آنجا، خدا باشی
سرگذشت تیرهی من، سرگذشتی نیست
کز سرآغاز و سرانجامش جدا باشی
نیمه شب گهوارهها آرام میجنبند
بیخبر از کوچ دردآلود انسانها
دست مرموزی مرا چون زورقی لرزان
میکشد پاروزنان در کام توفانها
چهرههایی در نگاهم سخت بیگانه
خانههایی برفرازش اشک اخترها
وحشت زندان و برق حلقهی زنجیر
داستانهایی ز لطف ایزد یکتا !
سینهی سرد زمین و لکههای گور
هر سلامی سایهی تاریک بدرودی
دستهایی خالی و در آسمانی دور
زردی خورشید بیمار تب آلودی
جستجویی بیسرانجام و تلاشی گنگ
جادهای ظلمانی و پایی به ره خسته
نه نشان آتشی بر قلههای طور
نه جوابی از ورای این در بسته
آه... آیا نالهام ره میبرد در تو؟
تا زنی بر سنگ جام خودپرستی را
یک زمان با من نشینی، با من خاکی
از لب شعرم بنوشی درد هستی را
سالها در خویش افسردم ولی امروز
شعلهسان سر میکشم تا خرمنت سوزم
یا خمش سازی خروش بیشکیبم را
یا ترا من شیوهای دیگر بیاموزم
دانم از درگاه خود میرانیم، اما
تا من اینجا بنده، تو آنجا، خدا باشی
سرگذشت تیرهی من، سرگذشتی نیست
کز سر آغاز و سرانجامش جدا باشی
چیستم من؟ زادهی یک شام لذتباز
ناشناسی پیش میراند در این راهم
روزگاری پیکری بر پیکری پیچید
من به دنیا آمدم، بیآنکه خود خواهم
کی رهایم کردهای، تا با دوچشم باز
برگزینم قالبی، خود از برای خویش
تا دهم بر هرکه خواهم نام مادر را
خود به آزادی نهم در راه پای خویش
من به دنیا آمدم تا در جهان تو
حاصل پیوند سوزان دو تن باشم
پیش از آن کی آشنا بودیم ما با هم؟
من به دنیا آمدم بی آن که «من» باشم >>>
نظرات