تتتق تق تتق دنبکیو باش
ویولون زنه عینکیو باش
برو تو کار این تارزن لوطی
اینم پیشکش تو اون یکیو باش
نیناناش ناش ناناش ناش
کلاه مخملی رو باش
بپا نره داشم
شصت پاش تو چشمام
ببین قرش میدم و قرش میدم
هی نابلا قلش میدم
پیچ و تاب خوشگلش میدم
قر واسه دلش میدم
دیواراخ داراخ همچون و همچین
پریشون می کنم زلفای پرچین
جیری جین جین جیری رد کن جیرینگی
اگه می خوای بیام تا چین و ماچین
دیری دنگ دنگ درنگ تار و کمونچه
منم شیرین تر از نقل و کلوچه
قر و اطفارای دیوالا دارم
اگه پول نداری بزن تو کوچه
با دوز و کلک سیاه نمیشم
تو الک دولک بپا نمیشم
تا نفس داره علیه میگه زو
دیری دنگ دنگ درنگ تار و کمونچه
منم شیرین تر از نقل و کلوچه
قر و اطفارای دیوالا دارم
اگه پول نداری بزن تو کوچه
با دوز و کلک سیاه نمیشم
تو الک دولک بپا نمیشم
تا نفس داره علیه میگه زو
نشتو بکن رو آخ داشم نشتو بکن رو
نشتو بکن رو آخ داشم نشتو بکن رو
ج ج از مرتضی سلطانی و بختیار دیگه بلاگی نمیبینم آیا این دوستان را ممنوع الورود به سایت گردی با جریان دیگریست؟ فقط کنجکاو شده ام، امیدوارم که سلامت باشند.
مرتضی سلطانی گرفتاری داشت و بزودی برمی گرده. محمد حسین زاده بختیار هم می نویسه، هر وقت عشقش کشید. خودت بنویس!
شما با سلطان احمد شاه قاجار نسبتی دارید؟!