ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
دلبری عشوه‌ده سرکش خون‌خوارش ده

تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

چند روزی جهت تجربه بیمارش کن
با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده

ببرش سوی بیابان و کن او را تشنه
یک سقایی حجری سینه سبکسارش ده

منکر یار شده‌ست او که مرا یاد نماند
ببر انکار از او و دم اقرارش ده

مولانا