آسو:

هرمز دیّار

می‌توان ‌شهرهای بزرگِ با خاک یکسان‌شده (از جنگ) را از نو برپا کرد؛ اما هیچ قدرتی در جهان نمی‌تواند مژگانِ ظریفِ چشمِ کودکی جان‌باخته را بلند کند.[1] (واسیلی گروسمن)

 

کم‌شمارند نویسندگان بزرگی که بی‌درنگ به رخدادهایِ سترگ و تکان‌دهنده‌ی جهان‌ واکنش نشان ‌دهند و آن را در پیکر رمان درآورند. به‌طور معمول، مدتی کم‌یابیش بلند باید سپری شود؛ غبار حوادث فروبنشیند و آنگاه نویسنده از دوردست، ستیغ تا دامنه‌ی ماجرا را فرا چشم بیند، قلم به کف گیرد و حماسه‌ی خود را بنگارد؛ چنان‌که تولستوی، جنگ ‌و صلح را نیم‌ سده پس از تهاجم ناپلئون به روسیه به ‌روی کاغذ آورد. گروسمن اما استثنایی بر این قاعده بود؛ او تنها چند ماه پس از پایان نبرد استالینگراد، به کار نوشتنِ رمان برای آرمانی عادلانه[2]، در شرح این نبرد خونین، همت گمارد. جهان ادبی، بخت بلندی داشت که یکی از نویسندگانِ زبده‌ی سده‌ی بیستم، در قالب یک خبرنگار، شاهد عینی یکی از سرنوشت‌سازترین نبردهای جهان در جبهه‌ی شرقی بود.

واسیلی گروسمن در ۱۲ دسامبر ۱۹۰۵ در بردیچف، شهر کوچکی در غرب کی‌یف، به دنیا آمد. بردیچف موطن یکی از بزرگ‌ترین جوامع یهودی بود و یهودستیزان آن را «پایتخت یهود» می‌نامیدند.[3] بسیاری از ویژگی‌های «داوید» پسرک یهودی در رمان زندگی ‌و سرنوشت، جزئیاتِ کودکیِ خودِ گروسمن را در بردیچف باز می‌تاباند.[4] پدر و مادر واسیلی، یهودی بودند اما نه پایبند آداب ‌و رسوم آن. از همین رو واسیلی را به نام یهودی‌اش، یوسف، صدا نمی‌زدند. واسیلی هیچ‌گاه زبان ییدیش را، که زبان اکثریت قریب‌به‌اتفاق یهودیان بردیچف بود، نیاموخت. مادرش اما در سپتامبر ۱۹۴۱ در قتل عام یهودیان در بردیچف همراه با ۲۰ هزار یهودی دیگر به قتل رسید.[5]

واسیلی بخشی از دوران کودکی‌اش را به‌همراه مادر در سوئیس، احتمالاً ژنو، به‌سر برد. مادرش زبان فرانسوی تدریس می‌کرد. واسیلی از سال ۱۹۱۴ تا سال ۱۹۱۹ در دبیرستانی در کی‌یف درس خواند و از سال ۱۹۲۴ تا سال ۱۹۲۹ در دانشگاه دولتی مسکو به تحصیل شیمی پرداخت. پس از فراغت از دانشگاه، گروسمن به ناحیه‌ی صنعتی دونباس نقل مکان کرد و در معادن آنجا ناظرِ ایمنی بود و هم‌زمان در موسسه‌ی طب، شیمی درس می‌داد. مقارن با همین ایام بود که گروسمن به نویسندگی نیز رو آورد. با وجود این، مطالعات علمی همچنان بر شیوه‌ی نگارش او پرتو می‌افکند. علاقه‌ی او به علم از نخستین داستان‌هایش به‌خوبی پیداست. چنان‌که «کولیا» قهرمان نوجوانِ داستانِ «چهار روز» (Four Days) اعجوبه‌ای است که کتاب‌های فیزیک‌ نظری، ریاضیات و شیمی را می‌بلعد. خودِ گروسمنِ جوان، ر‌ؤیای تولید پروتئین مصنوعی و تبدیل‌شدن به یک دانشمند برجسته را در سر می‌پروراند؛ با آنکه این امر مستلزم دور زدن محدودیت‌های تحصیلی و حرفه‌ای برای یهودیان در امپراتوری روسیه بود.

برو به آدرس