آسو:
منصوره شجاعی
سید عبدالله انوار، نویسنده و پژوهشگر و فرزند سید یعقوب انوار از روحانیون مشروطهخواهی که در زندان باغشاه محبوس شد، دیروز در ۹۸ سالگی درگذشت. به مناسبت درگذشت او این مصاحبه را که حدود دو سال پیش منتشر شده بود بازنشر کردیم. در این گفتگو او از واقعهی دستگیری و زندان پدرش میگوید.
در سالهای اخیر، اقبال به روشهای روایی و خودروایتها در پژوهشهای دانشگاهی افزایش یافته است. این تجربههای دست اول تصاویری روشن و ملموس از رابطهی فرد و جامعه و نهادهای قدرت در اختیار خواننده میگذارد. تنظیم و تحلیل این روایتها در درک احوالات جامعه در برهههای خاص زمانی بسیار مفید است.
وقتی در تابستان ۲۰۲۰ کتابنامهی «خاطرات زندان» را برای نشر آسو تهیه میکردم، نشانههایی از خاطرات سید یعقوب انوار، از روحانیون مشروطهخواهی که در زندان باغشاه محبوس شد، یافتم. مدخل مربوط به ایشان پس از راستیآزماییِ لازم وارد کتابنامه شد اما کنجکاوی دربارهی زندان و زندانیان آن دورهی تاریخی سبب شد که به سراغ فرزند او استاد سید عبدالله انوار بروم تا روایت زندان پدر را از زبان او بشنوم. پیدا کردن سید عبدالله انوار سخت نبود اما راضی کردن ایشان برای مصاحبه آسان نبود.
آشنایی من با سید عبدالله انوار به سالی پیش از انقلاب برمیگردد، وقتی که در راهروهای مخزن کتابخانهی ملی هفتهای یکی دو بار، هنگام عصر، با مردی مواجه میشدم که با چهرهای ظاهراً عبوس و با گامهایی بسیار تند در راهروهای منتهی به بخش نسخههای خطی رفتوآمد میکرد. هر بار با احترام سلامی میگفتم و گاه بیجوابی گذر میکرد. ذهناش چنان مشغول بود که انگار جز نسخههای خطی کسی را نمیدید. شایع بود که کلید تمام مخزنهای کتابخانهی ملی را دارد و گاه شبها در مخزن نسخههای خطی میخوابد. در تابستانهای داغ گاه میدیدم که با عرقگیر سفید نازکی بر تن به سرعت به طرف دستشویی میرود و سر و تن خود را با آب خنک خیس میکند تا گرمای مخزن نسخههای خطی و چاپ سنگی را تحمل کند.
برو به آدرس
نظرات