رادیو فردا:

احسان عابدی

«آوریل ستم‌گرترین ماه‌هاست...» این شروع شعر بلندی‌ست که به عنوان یکی از شاهکارهای قرن بیستم شناخته شده. تی.اس.الیوت (۱۹۶۵-۱۸۸۸) درست صد سال قبل «سرزمین هرز» (The Wasteland) را سرود، به فاصله کوتاهی از جنگ اول جهانی.

شعر او نیز وحشت، ناامیدی، و بحران فرهنگی حاصل از این جنگ را بازتاب می‌دهد، گو این‌که زمینی سوخته و سترون باقی مانده که دیگر چیزی از آن نخواهد رویید: «چه شاخه‌هایی از این مزبله سنگلاخ می‌رویند؟ پسر انسان!»

«ای.اچ‌.کار»، مورخ بزرگ انگلیسی در کتاب تاثیرگذار «تاریخ چیست؟»، جایی به الیوت اشاره می‌کند و از او به عنوان یکی از دو نویسنده انگلستان در فاصله دو جنگ جهانی نام می‌برد که حقیقتا محافظه‌کار بود، «نه از آن محافظه‌کاران نمونه‌وار انگلیسی که وقتی کنه عقایدشان را می‌کاویم، ۷۵ درصد لیبرال از آب درمی‌آیند».

و البته تی.‌اس.الیوت، زاده شهر سنت لوییز در ایالت میزوری آمریکا، پیشینه غیرانگلیسی داشت، اما در بستر فرهنگ انگلیسی‌ست که ادبیات او غنی می‌شود. با این حال الیوت هر چه که گرایش‌های محافظه‌کارانه دارد، در «سرزمین هرز» از فرم و مضمون کلاسیک فاصله می‌گیرد تا یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین شعرهای مدرن خلق شود، اثری چندصدایی و پر از اشاره به اسطوره‌ها، تاریخ، متون مسیحی و بودایی و ادبیات کلاسیک اروپا.

دشواری خواندن الیوت هم از همین‌جا ناشی می‌شود. جلال آل احمد زمانی از «مشکل الیوت» حرف زده بود. «مشکل الیوت» را احتمالا ترجمه‌های نارسا از شعر او به وجود آورده بود، وقتی که مترجم‌های اولیه متوجه تغییر ظریف راوی‌ها و این اشارات نشده بودند. اما به نظر می‌رسد که این «مشکل» سرانجام در آبان ۱۳۴۳ تا حد زیادی حل شد و آن زمانی‌ست که ترجمه بهمن شعله‌ور از «سرزمین هرز» برای اولین بار در مجله «آرش» به سردبیری سیروس طاهباز منتشر شد.

با بهمن شعله‌ور، رمان‌نویس، شاعر و مترجم ادبی، به مناسبت صد سالگی «سرزمین هرز» و ترجمه او از شعر بلند الیوت گفت‌وگویی کرده‌ایم که می‌خوانید.

دیک دیویس سال‌ها پیش در مصاحبه‌ای که با او داشتم، گفت که «ترجمه نوعی عشق‌بازی است». او البته این حرف را بعد از ترجمه ویس و رامین، حافظ و جهان ملک خاتون گفته بود، همه تجربه‌های عاشقانه. اما ترجمه اثر بدبینانه و تلخی مثل «سرزمین هرز» برای شما چگونه بود؟

حرفش را قبول دارم. به معنای وسیع‌تر، هر کار هنری عشق‌بازی است. موقعی که «سرزمین هرز» را ترجمه می‌کردم، الیوت و ازرا پاوند بزرگان شعر جهان بودند، دو چهره‌ای فراتر از همه. هر دو گرایش به کلاسیسیزم داشتند. الیوت می‌گفت که من در سیاست به رویالیزم (سلطنت) معتقدم، در دین به آنگلو کاتولیسیزم و در ادبیات به کلاسیسیزم. ازرا پاوند هم در ادبیات چنین بود. آن زمان در آمریکا شاعرانی بودند مثل ویلیام کارلوس ویلیامز - که طبیب اطفال هم بود - یا والاس استیونس که سعی می‌کردند سنت شعری تازه‌تری بنا کنند که ریشه در خاک آمریکا داشته باشد، شعری که عطف به سابقه و آثار گذشته نداشته باشد.

برو به آدرس