آسو:

علی بزرگیان از گزارشگران جوانی است که در مجله‌ی اندیشه‌ی پویا قلم می‌زند و معمولاً گزارش از شخص می‌نویسد. گزارش‌های او درباره‌ی نجف دریابندری، میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، ابراهیم گلستان، عباس زریاب خویی و دکتر پرویز ناتل خانلری از این دست است. از آنجا که وی بسیار جوان است و با هیچ‌یک از شخصیت‌هایی که درباره‌ی آنها می‌نویسد، نشست‌وبرخاست و رفت‌وآمد نداشته، بنای کارش را بر تحقیق و پژوهش در احوال و آثار شخصیت‌ها می‌گذارد. بدین ترتیب گزارش‌های او بیشتر تحقیقی از کار درمی‌آید. گزارش مربوط به میرشمس‌الدین ادیب سلطانی و جمشید بهنام از کارهای درخشان او به حساب می‌آید. در اینجا گزارش مربوط به جمشید بهنام، روشن‌فکر برجسته‌ی ایرانی و نویسنده‌ی کتاب معروف ایرانیان و اندیشه‌ی تجدد، را می‌خوانید که در آبان ۱۴۰۰ در پاریس درگذشت.

مقدمه: از روشن‌فکران نهادساز و مؤسس بود. در زمانه‌ای که آگاهی سیاسی و ارتباط با توده‌ها عیار روشن‌فکری بودند، در عصری که یکی از روشن‌فکران شهیر زمانه می‌گفت روشن‌فکر کسی است که در موضع اعتراض باشد و به‌محض اینکه میز یا مقامی دولتی به دست آورد، رسالتش را رها کرده و تبدیل به یکی از مهره‌های نظام حاکم شده و پاسدار حقیر کاخ قدرتمندان؛ در چنین روزگاری، جمشید بهنام که خود از محافل روشن‌فکری برکشیده و به غرب رفته و تحصیلات خود را در رشته‌ی اقتصاد و جامعه‌شناسی تکمیل کرده بود، به ایران بازگشت، جذب نظام بوروکراتیک و پذیرای مشاغل دولتی شد. او که خود را به جنس روشن‌فکرانی چون محمدعلی فروغی و سید حسن تقی‌زاده و سعید نفیسی نزدیک می‌دانست، از پذیرفتن مناصب دولتی پرهیز نداشت. به‌دعوت ابوالحسن ابتهاج پاریس را ترک گفت، به ایران بازگشت و در سازمان برنامه مشغول به کار شد. دوره‌ای رئیس شورای عالی فرهنگ و هنر بود و سپس پایه‌گذار دانشگاه فارابی و همچنین اولین رئیس دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران. از مؤسسان مؤسسه‌ی تحقیقات و مطالعات علوم اجتماعی ایران بود و نامش با جامعه‌شناسی ایران عجین شده است. بیست‌ودو سال تدریس در دانشگاه تهران و شش سال تدریس در دانشگاه سوربن، سال‌ها پژوهش و تحقیق برای یونسکو که با تألیف و ترجمه‌ی چندین اثر همراه بود، او را به روشن‌فکری دانشگاهی‌ بدل کرد. اما او صرفاً یک روشن‌فکر دانشگاهی نبود و در کنار حضور در محیط آکادمیک و در کنار ترویج بحث‌های فکری در عرصه‌های عمومی، از ورود به عرصه‌ی سیاست‌گذاری‌های فرهنگی حذر نمی‌کرد. جمشید بهنام چنین ظهور و بروزی در روشن‌فکری ایرانی داشت و در سیاست‌‌زده‌‌ترین سال‌های روشن‌فکری ایران، با فکری روشن، به توسعه‌ی ایران می‌اندیشید.

برو به آدرس