عادل بیابانگرد جوان:
ابتهاج در مقام شاعر
ابتهاج هم غزل گفته هم شعر نیمایی
ابتهاج غزلسرا
غزل ابتهاج در اغلب موارد غزلی است محافظهکارانه یعنی تلاش نکرده از تاثیر پیشینیان ، اینجا سعدی و خصوصا حافظ ، خارج شود ، از همین رو غزل او در عین استواری تقلیدی است در اکثر موارد.گاهی هم سعی کرده از تاثیر درآید مثل همان غزل معروف در این سرای بیکسی …. جایگاه او در غزل صد ساله اخیر در میانه است که آنسویش کسانی چون معیری و ورزی هستند و دیگر سویش سیمین بهبهانی و منزوی. نزدیکترین غزل به او عزل شهریار است ، گرچه به نظر من شهریار نوآوری بیشتری کرده . بنابراین اینکه بگویم او حافظ روزگار ما بوده و بزرگترین شاعر بوده، حرفهای چکی و چرند است .
ابتهاج شعر نو
در شعر نو ابتهاج باز در طیفی میانه رو قرار داده ، شعری ساده که در سالهای اخیر بیشتر جنبه اجتماعی پیدا کرده. شعر ابتهاج کمتر سیاسی است و بیشتر نوعی رمانتیسم اجتماعی در خود دارد . از این نظر با شاعرانی چون کسرایی و کوشآبادی فرق دارد. او از دست آوردهای نیما تنها از شکست اوزان عروضی بهره برده و بیشتر وامدار نگاه سنتی است . در شعر نو به اندازه غزل توانا نیست .
ابتهاج شاعر معروف
به نظرم شهرت سایه به خاطر یک مجموعه از عوامل است ، شعر ، تصینف سرایی ، حضور در رادیو و ریاست بخش موسیقی، رفقای پرنفوذ، تعاملات اجتماعی و سیاسی . تفاوت سایه مثلا با شاعر مهمی مثل رویایی ، که عمرش دراز باد، در این است که رویایی شاعر شاعران است اما سایه شاعر مردمی است که شعر برایشان بخشی از سنت و زندگی است نه یک هنر جدی.
ابتهاج تودهای یا سوسیالیست
ابتهاج در مصاحبه با محمد قوچانی میگوید هرگز عضو حزب توده نبوده اما سوسیالیست بوده و البته با بسیاری از بزرگان توده دوستی و مراوده داشته و دل به آنها داده بود. گرچه یک سال گویا به خاطر این علاقه و نزدیکی در دهه شصت به زندان افتاد اما احتمالا به خاطر محافظهکاری و علاقه اش به نزدیکی به قدرت حاکم هرگز عضو حزب نشد. به هرحال در دید عموم او تودهای شناخته شد و از سوی بسیاری مورد سرزنش .
کلام آخر
نمی توان به سادگی زندگی پربار، پیچیده وطولانی کسی مثل ابتهاج را نسخه پیچ کرد اما شاید بشود تصویری نزدیک ترسیم کرد از او.
برو به آدرس
نظرات