آسو:

لیلا رضایی

عرب‌ها، ارامنه، کردها، کلیمیان، بلوچ‌ها، زرتشتیان، ترکمن‌ها و دیگر ایرانیانی که فارس و مسلمانِ شیعه نیستند، چه سهمی از ادبیات داستانی مدرن در ایران دارند و چه تصویری از آنها در ادبیات ارائه شده است؟

آلدوس هاکسلی، نویسنده و اندیشمند بریتانیایی، می‌گوید: «رمان‌نویسان و شاعران تا حد بسیار زیادی آفریننده‌ی ملت‌هایشان هستند.» گویی ملتی که رمان‌نویس و شاعر ندارد، ملت نیست، خلق نشده و ناقص، یا دست‌کم ناشناخته و غریب مانده است. چنین مردمی نه‌ تنها در نگاه دیگران بلکه حتی در نگاه خود هم عاری از اعتماد به نفس، دورمانده از داشته‌های خود و فاقد درک درستی از خویش خواهند بود.

پدید آمدن مفهوم ملت در جوامع بشری، منوط به تحقق عناصر مشترک ملی مانند تاریخ و خاطرات‌، باورها، اساطیر، آداب‌ و رسوم، و شاید از همه مهم‌تر زبان است. قالبی که ذهن جمعی، باورها و هستی‌شناسیِ مردم را به نمایش می‌گذارد و در واقع جلوه‌ی هویت ملی است که در حماسه‌های کهن و رمان‌های مدرن به اوج و تعالی می‌رسد. از این روست که گئورگ لوکاچ، فیلسوف و منتقد ادبی، معتقد است که از میان شاهکارهای ادبی، بیش از همه، حماسه‌های کهن و رمان‌های مدرن‌ هستند که به پیوستگی و یگانگی جامعه و شکل‌گیری و دوام هویت ملی کمک می‌کنند.

آیا در عصر حاضر، به‌ویژه در دهه‌های اخیر، رمان مدرن ــ  به‌عنوان یکی از هویت‌بخش‌ترین انواع ادبی ــ تا چه اندازه توانسته است که تصویری واقعی و فراگیر از تنوع و گوناگونی موجود در ایران ارائه کند و در بازنمایی هویت اعضای اقوام و مذاهب مختلف مؤثر باشد؟

حضور کم‌رنگ عرب‌ها و بلوچ‌ها در ادبیات داستانی

اگر از جنوب ایران که نویسندگان بزرگی به ادبیات فارسی بخشیده آغاز کنیم، باید از عرب‌ها یاد کنیم که حضوری کم‌رنگ در ادبیات داستانی معاصر دارند. تنها نویسنده‌ی معروف عرب ایرانی عدنان غُرَیفی است، متولد سال ۱۳۲۳ در خرمشهر، و یکی از اعضای گروهی که ادبیات جنوب را ساخته‌اند. غریفی در سال‌های پیش از انقلاب در مقام نویسنده و مترجم در انتشار مجلات و تهیه و تنظیم برنامه‌های رادیویی مشارکت داشت. در پی توقیف شماره‌ی نهم از دفترهای «هنر و ادبیات جنوب»، همراه با اغلب همکارانش دستگیر شد و مدتی زندانی بود. بعد از آزادی به تهران آمد و به ترجمه‌ی داستان برای برنامه‌های رادیویی پرداخت. بعد از انقلاب به اروپا رفت. مدتی در ایتالیا بود و بعد از آن ساکن سوئد شد. برخی از آثار او منتشر شده و در دسترس مخاطبان قرار دارد. از جمله: «مادر نخل»، «شنل‌پوش در مه»، «مرغ عشق»، «سکه‌ها» و «چهار آپارتمان در تهرانپارس».

هرچند غریفی هیچ یک از داستان‌های خود را به زبان عربی ننوشته و زبان فارسی را برای داستان‌نویسی انتخاب کرده اما در بسیاری از نوشته‌هایش، از جمله در مجموعه‌‌ داستان سکه‌ها، زندگی عرب‌های ایران را در قالب داستان‌هایی ثبت کرده است. او در خلال این داستان‌ها تصویرهایی از کم و کیف زندگی خانواده‌های عرب ایرانی به دست می‌دهد که خواه در متون پژوهشی و خواه در ادبیات داستانی غنیمت است.

برای مثال، در مجموعه داستان «سکه‌ها» می‌نویسد:

برو به آدرس