شیرین سمیعی:

دوستی ما سال‌ها پیش با کتاب آغاز شده بود و نخستین بار او را در کتابخانه دبیرستان انوشیروان دادگر دیده بودم. آغاز سال تحصیلی بود و من سال اول دبیرستان بودم و درون اتاق تنگ و تاریک کتابخانه مدرسه. هما هم بر حسب اتفاق آنجا بود و بدون اینکه مرا بشناسد، به سوی من آمد و در باره کتابی که در دست داشتم باب سخن گشود، گفتگویمان به درازا کشید و سخن گویان از کتابخانه بیرون آمدیم و از آن پس دوست شدیم و دوست باقی ماندیم.

برو به آدرس