piruzan2.wordpress.com:

حزب توده هم تا زمانی که با آخوندهای سياسی هم کاسه نشده بود ژست آزادیخواهی می گرفت و مثلاً، محمود اعتماد زاده، در بنيان گزاری کانون نويسندگان ايران و در کار نوشتن مرامنامه کانون، خواستار «آزادی های بی حد و حصر» بود، اما همين که رهبری حزب توده، به خيال خام طمعی هايش، خود را وارد اتحاد با آخوندهای تشيع سياسی کرد «آزادی های بی حد و حصر» نيز حد و حصر يافت و بمعنای وفاداری به رژيم ايدئولوژيک گرفته شد و همه منتقدين حکومت جديد را خائن و مأمور امپرياليسم خوانده شدند. در عين حال، تمرکز قدرت نيز، که مادر بازتوليد استبداد است، چنين خصلتی را دارد و، از نظر صاحبان قدرت متمرکز، مخالفت با استبداد «ورود به کار يا مباحث سياسی» محسوب نمی شود  و لقب خيانت و آشوب طلبی بخود می گيرد و بر اساس آن شخص مخالف يا منتقد سرکوب می شود.

 

برو به آدرس