طرحی از صدف فدائیان

 

زنان در قاب خیابان

نزهت بادی، آسو

تصاویری که این روزها از حضور زنان در خیابان ثبت می‌شود، فقط از جهت مستندنگاری رویدادها و کنش‌های اعتراضی‌ای که زنان در جامعه رقم می‌زنند و نقشی که در جریان مبارزات ایران دارند، اهمیت ندارد. بلکه از این جهت نیز مهم است که به‌عنوان مجموعه پرتره‌ای گاه‌شمارانه، لحظات تاریخ‌ساز از جریان تغییر چهره‌ی زنان را ماندگار می‌کند و نشان می‌دهد که چطور زنان از طریق دگرگونی در نحوه‌ی نمایش بدنشان، امکان بازنماییِ تازه و متفاوتی از خود را فراهم می‌آورند و در پی آن، طرح‌ها و اشکال نوظهوری از رهایی در آینده را پیشنهاد می‌دهند. در هر یک از این عکس‌ها یا فیلم‌های ثبت‌شده از زنان در خیابان با فوران مهارناشدنیِ سوژه‌‌ای سرکوب‌شده مواجه‌ایم که آن را به قابی تکان‌دهنده، الهام‌بخش و شورانگیز بدل می‌کند. سوژه‌ی زنانه‌ای که همواره به اندرونی رانده و از فضای بیرونی حذف شده است، حالا به خیابان قدم می‌گذارد و قابل‌مشاهده و دیدنی می‌شود. در این قاب‌ها شاهد خودنماییِ فیگوراتیو تن زنانه در محیط اطرافش هستیم که آگاهانه و عامدانه بدن خود را به نمایش می‌گذارد و دیگران را به تماشای خود فرامی‌خواند و فضای پیرامونش را تحت‌تأثیر حضورش دگرگون می‌کند. در این متن می‌کوشم تا توضیح دهم که چطور زنان به‌عنوان سوژه‌های خودآیین و خودبیانگر، نحوه‌ی بازنمایی از خویش را تحول می‌بخشند و با ارائه‌ی تصویری تازه و متفاوت از خود، چشم‌اندازی از ایرانِ پس از آزادی را ترسیم می‌کنند.

اساساً حضور زنان در خیابان، فضا را مسئله‌دار، تنش‌زا و بحرانی می‌کند. زنی که همواره محکوم به پستونشینی و ماندن در خانه بوده است، با ورود به خیابان ساختارشکنی می‌کند، از فضای تعیین‌شده قدم بیرون می‌نهد و وارد عرصه‌ی ممنوع می‌شود. به همین دلیل، حکومت ایران تلاش می‌کند با کنترل بدن زنان در عرصه‌ی عمومی، آن‌ها را به سوژه‌های رام‌ و بی‌خطر تبدیل کند. تحمیل حجاب اجباری مهم‌ترین حربه‌ی حکومت برای بی‌شکل کردن زنان و مطیع‌سازیِ آنان است. زنان برای اینکه اجازه‌ی حضور در خیابان را بیابند، باید از ظاهر دلخواه خود دست بکشند و در همان قالبی جا بگیرند که حکومت تعیین کرده است: آن‌ها باید نامرئی شوند و به چشم نیایند و اثری از خود در جامعه به جا نگذارند. هدف حکومت این است که زنان چنان با حجاب اجباری پوشیده و پنهان شوند که همچون اشباحی ناپیدا در عرصه‌ی عمومی رفت‌وآمد کنند تا نه تنها کسی آن‌ها را نبیند، بلکه ردپایی از آنان نیز در محیط پیرامونشان باقی نماند. گویی زنان هرگز از خانه بیرون نیامدند و به خیابان قدم نگذاشتند.

ازاین‌رو در جنبش اعتراضیِ کنونی، زنان دست به کنش‌های نمایشی می‌زنند که آن‌ها را در معرض دید قرار می‌دهد و توجه ناظران را به خود جلب می‌کند. زنی روی ماشینی می‌ایستد و روسریِ آتش گرفته‎ای را بلند می‌کند. زنی به میدان می‌آید و روسری‌اش را در آتش می‌اندازد و می‌رقصد، زنی مویش را می‌بُرد و آن را در هوا تکان می‌دهد، زنی با آرامش روی سکویی در میان مأموران امنیتی می‌نشیند، زنی مشت گره‌کرده‌اش را رو به ماشین‌های سرکوب بالا می‌برد، زنی موی خود را می‌بندد و به سوی خیابان می‌رود، زنی تنها در میانه‌ی خیابان مقابل ماشین آب‌پاش می‌ایستد، زنی بدون حجاب در قهوه‌خانه‌ای صبحانه می‌خورد، زنی با موهای بر شانه ریخته خرید می‌کند، زنی آغوشش را برای هموطنانش می‌گشاید، و زنی با لباس محلی و رنگارنگ در خیابان قدم می‌زند. هر یک از این رفتارهای روزمره‌ی خلاقانه، واکنشی ستیزه‌جویانه علیه نامرئی‌سازیِ زنان به‌واسطه‌ی حجاب اجباری در فضای بیرونی و حذف آنان از عرصه‌ی اجتماعی و سیاسی است. وقتی تصاویر ثبت‌شده از آن‌ها را می‌بینیم، با غلبه‌ی تن زن بر محیط مواجه‌ایم که موفق شده موانع پیرامونش را پس بزند و فضا را برای خود باز کند. زنان دیگر در حاشیه‌ی تصویر یا خارج از قاب نیستند بلکه در مرکز قاب و نقطه‌ی طلاییِ ترکیب‌بندی قرار دارند و همه‌ی خطوط و نیروهای موجود در محیط اطراف را بر بدن خود متمرکز می‌کنند و نگاه‌ها را به سمت خود می‌کشانند >>>